چکیده:
بسیاری از سازمانها در برابر پدیده افزایش رقابت تجاری در سالهای اخیر با انجام اقداماتی چون طراحی مجدد فرایندهای تجاری به منظور افزایش کارایی،ارائه محصولات و خدمات جدید و بهبود کیفیت سفارشها، واکنش نشاندادهاند.دلایل انگیزشی بسیاری برای تعریف و انجام پروژههای مهندسی مجدد وجود دارد.دلایلی مثل مطابق انتظار نبودن فرایندهای بهبود سودآوری،وجود فاصله زیاد بین سطح فعلی و سطح هدف تولید/عملکرد شرکت،از دست دادن سهم بازار به علت نارضایتی مشتریان و همچنین مفیدتر شدن کالا و خدمات.به دلیل چنین انگیزههایی،پروژههای مهندسی مجدد در صنعت امروز گسترش یافتهاند.در این مقاله،تلاش شده تا عواملی که منجر به کاهش درصد شکست پیادهسازی پروژههای مهندسی مجدد میشود و به تعبیری دیگر،شانس موفقیت آنها را افزایش میدهد،با استفاده از نتایج تحقیقات مختلف، مرور شود و نقش عواملی چون راهبرد،مدیریت،فناوری اطلاعات و کاربران سیستم در موفقیت مهندسی مجدد مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله،تلاش شده تا عواملی که منجر به کاهش درصد شکست پیادهسازی پروژههای مهندسی مجدد میشود و به تعبیری دیگر،شانس موفقیت آنها را افزایش میدهد،با استفاده از نتایج تحقیقات مختلف، مرور شود و نقش عواملی چون راهبرد،مدیریت،فناوری اطلاعات و کاربران سیستم در موفقیت مهندسی مجدد مورد بررسی قرار گیرد.
همچنین این مسئله را نشان میدهد که هیچ کس نمیداند آیا برنامه مهندسی مجدد درآمدها و سود شرکت را افزایش خواهد داد؟ (Attaran,2004) رهبری سازمان صاحبنظران مختلف،نقش رهبری در ایجاد و استفاده عملی و پشتیبانی از سیستم را به عنوان عامل اصلی موفقیت برای ایجاد سیستمها،شناختهاند.
(Cole,1994) گرچه برخی از محققان این بحث را مطرح میکنند که با توجه به ذات کار و کسب،استفاده از رویکرد پاک کردن لوح غیر ممکن است و سازمانهای موفق در مهندسی مجدد استفاده از شکلدهی مجدد سازمان و استفاده از سیستم فناوری اطلاعات موجود را به عنوان رویکرد راهبردی یادآور میشوند.
,1998) نقش کاربر در موفقیت مهندسی مجدد تمرکز بر کاربر همانطور که بیان شد،مهندسی مجدد سازمانها،به مجموعه اقداماتی گفته میشود که سازمان برای تغییر فرایندها و کنترلهای درونی خود انجام میدهد تا ساختار سنتی عمودی و سلسله مراتبی آن به ساختاری افقی،میان فعالیتی61مبتنی بر گروه71و مسطح81تبدیل شود که در آن همه فرایندها برای جلب رضایت مشتریان صورت گیرد.
نتایج تحقیقات انجام شده،هشدار میدهند که مداخله ناکافی استفادهکننده ممکن است به شکست سیستمها منجر شود و رهبرانی را برای پروژهها پیشنهاد میکنند که تمامی سطوح سازمان را درک کرده باشند."