خلاصه ماشینی:
"جاودانگی در پرتو بدن مادی اندیشمندانی که دارای دغدغه های دینی بوده, و ملاک این همانی شخصیت را بدن دانسته اند و یا شعور را امری مادی تلقی کرده اند, جاودانگی را در پرتو بدن مادی پذیرفته اند, اما مقصود از بدن مادی چیست؟ در برخی نظریات, بدن مادی همان بدن قدیم دانسته شده است.
براساس این نظریه, زندگی انسان در جهان دیگر استمرار زندگی دنیوی بوده و دارای دو مرحله است: در مرحله نخست, فقط نفس مجرد است که به حیات خود ادامه می دهد, اما با حصول قیامت کبرا که زمان آن نامعلوم است, اجزای اصلی بدن برانگیخته می شود و با الحاق اجزای دیگر به آنها و حصول بدن اخروی, نفس به آن تعلق می گیرد.
در اندیشه ابن سینا نیز به نوعی شاهد پذیرش جاودانگی در پرتو نفس مجرد و بدن مادی هستیم, اما نکته قابل ذکر در نظریه ابن سینا آن است که او, پذیرش جاودانگی در پرتو بدن را مستند به آیات قرآن می کند (الشفاء, الالهیات,423), اما بحثی فلسفی در باب آن ارائه نمی دهد.
از سوی دیگر, برای تحقق لذت ها و عذاب های جسمانی مطرح در قرآن, بدن را نیز لحاظ می کند, اما چون ملاک این همانی شخصیت را نفس دانسته و معتقد است که اعاده بدن دنیوی یا جمع اجزای پراکنده آن گرفتار مشکلات فراوانی است, بدن جدید را برای تحقق این عذاب ها و لذت های جسمانی, کافی می داند.
از دیدگاه ابن سینا, توجه انسان ها به امور دنیوی همچون مانعی بر سر راه قوه عقل, سبب می شود تا لذات کمالات این قوه ادراک نشود, اما زمان مرگ, زمانی است که قوه عقل, جدا از بدن و به صورت مجرد به حیات خود ادامه می دهد."