خلاصه ماشینی:
"آنان حق دارند که چنین پندارند اما بررسیهای آنان که برای جهتیابی یک سیاست مؤثر در پیشگیری از جرم است روشنگر بسیار مفید و ارزنده در درمان هر مورد خاص نتواند بود زیرا در این بررسیها نمیتوان دریافت که هدف تلاش آنان تعیید اثرات این عوامل بر مجموعهء ویژگیهای روانی کودک است یا بر قوای عاقله،بر عواطف یا بر رفتار او؟» پیدا است که کار آمارگران چیزی جز شمارش و نمایش سادهء روابط اعمال مجرمانه عوامل جرمزا نیست.
«در این بحث نیست که سرمشقهای مضر و مخاطرهانگیز جرمزا هستند خواه عالما و عامدا به کودکان ارائه شده باشند یا آنکه ثمرهء یک زندگی مشوش و یا بهطور کلی بر اثر نگهداری کودک در مسکن نامناسب و کاشانههای پست و محقر باشد یا بد آموزیهای والدین،دوستان،صحنههای فسادانگیز کوچهها،مطبوعات،شخصیتها و بازیگران روی پردههای سینما موجب بروز جرم شده باشند آنچه اهمیت دارد این است که کیفیت جریانات معرف النفسی کنشهای زیانبخش این عوامل نمایانده شود.
باید پرسید آیا سینما و مطبوعات،به طور کلی،برای نوجوانان از عوامل جرم- زای مستقیم نیست؟ نمیتوان منکر این نکته شد که تصویر سینمائی،به ویژه برای کودک،بسیار ایفاگر است و به شدت او را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
در اینجا ما نظر شازال را دنبال میکنیم که مینویسد: «ما بهندرت به سوء کنش سینما برخوردهایم ولی همیشه این تأثیر نامطلوب در افرادی مشاهده شد که نقایص مربوط به منش یا ادراک آنان موجب آمادگی برای تلقین پذیری یا تحریک به وسیلهء تصویر شده است."