چکیده:
محور اصلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ایده جمع بین اسلامیت و
جمهوریت تشکیل میدهد که به عنوان ابتکار ارزنده امام (ره) در قرن بیستم شناسانده
میشود. با این حال این ایده که در ایران عینیت یافته است، در گذر زمان موضوع
جریانهای فکری متعدد و متفاوتی قرار میگیرد که در این میان دیالوگهای انتقادی به
دلیل نوع نگاه و حجم آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند و لازم میآید تا پیروان
جریان فکری وفادار به این الگو، به بررسی آنها و سپس ارائه پاسخهای درخور همت
گمارند.
در این مقاله نویسنده به گونه شناسی رویکردهای فکری موجود در جریان انتقادی پرداخته
و تلاش دارد تا ملاحظات مربوط به ایده و الگوی «جمهوری اسلامی» را در دو سطح
«اسلامیت» و «جمهوریت» شناسایی و تبیین نماید.
خلاصه ماشینی:
"ایده حکومت دموکراتیک دینی عصاره این رویکرد عبارت است از: · اینان از یکسو معتقدند که در یک جامعه دینی، همه شئون از جمله سیاست، به طور طبیعی، دینی می شود و از طرف دیگر معتقدند که ماهیت حکومت اسلامی و لائیک فرقی ندارد و حکومت دینی، حکومتی است که فقط صفت دینی دارد، نه ماهیت دینی و حکومت دموکراتیک دینی، برای آشتی رضایت خلق و خالق، از جهت درون دینی، با سیال کردن فهم بشری و داوری را به دین سپردن، جمع عقل و شرع می کند و از جهت برون دینی، با حرمت نهادن به حقوق بشر، به این غایت می رسد.
آثار مثبت دنیایی دارند و ضرورت یا لااقل تأثیر مثبت محیط توحیدی مساعد برای نشو و نمای افراد آزاده مستقل و مؤمنان باکرامت مورد قبول است، ولی آیا تأمین چنین محیط و جامعه یی حتما باید از طریق تصرف قدرت و به هر قیمت از طرف مؤمنان صورت گیرد و به دست متولیان دین باشد؟ از نظر این گروه، با فرض تأسیس حکومت دینی ناب، آنچه نباید حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتی بنماید، دین، ایمان و اخلاق مردم است.
4- در پاسخ به دکتر حائری، گفته شده که ایشان بدون مراجعه به منابع فقهی یا کتابهای تاریخ، ولایت را به معنای قیمومیت که لازمه آن تداعی محجوریت در مولی علیه است، پنداشته و روشن نیست این معنا را از کدامین منبع گرفته که هیچ یک از مطرح کنندگان مسأله ولایت فقیه، چنین مفهوم نادرستی را حتی تصور هم نکرده اند و سپس به تفصیل به طرح دیدگاههای فقها (امام خمینی (ره)، شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه حلی و..."