چکیده:
صدرالمتألهین اهل بحث را از دریافت حقیقت و واقعیت چگونگی اخراج ذریه از صلب آدم به
صورت ذرات ناتوان میداند بدین دلیل که انسان مراتب مختلف بعث و حشر دارد، اما
براساس نظام هستی شناسی صدرا افراد بشر پیش از ورودشان به دنیا، هویات عقلیهای
دارند که از پشت پدر روحانی عقلیشان بیرون آمدهاند و همو پدر حقیقی میباشد نه
پدران جسمانی، و مراد از «آدم» در آیة ذر «پدر عقلی» همة افراد انسان است که وحدت
جنسی دارد. بنابر نظام معرفت شناسی وی، انسان حاضر در آن عالم، با مشاهدة حقیقت
فقری و ربطی خویش به خدا به ربوبیت او و عبودیت خویش اقرار نموده و بر ربوبیتش
میثاق سپرده و خود شاهد آن میثاق بوده است. وی پس از تقسیم افراد مورد خطاب آیه به
سه دسته، بیان میدارد که اقرار و میثاق هر کدام از آنها به حسب حال و مقامشان ناشی
از سمع و بصر و فؤاد خاص آنهاست. مقاله حاضر پس از مطالعه درون دینی این مسألة
قرآنی به این نتیجه خواهد رسید که در مکتب حکمی صدرالمتألهین تفاوتی میان فهم فلسفی
و دینی وجود ندارد و استفادة وی از متون دینی به عنوان منبعی در کنار سایر منابع
فنی و تخصصی نبوده است تا تأثیر آنها در آثار و افکارش تأثیر منبعی باشد، بلکه تأثر
وی از آنها یک نوع تأثر روی آوردی است که به لحاظ روششناسی نوعی کثرتگرایی
رویآوردی است. از این رو آنچه در این روی آورد متعالی به دست میآید هم قابل عرضه
به قرآن است و هم به برهان و هم به عرفان.
خلاصه ماشینی:
"انواع عهد خداوند متعال دو پیمان عام و خاص دارد، پیمان عامش که از همة موجودات عالم گرفته میشود، عبارت از اطاعت و عبادت و تسبیح و تعظیم حق تعالی است؛ زیرا حیات و وجود هر موجودی از ناحیه او میباشد که حی قیوم است و نوری است افاضه شده از او که نور آسمانها و زمین است و عهد و پیمان خاصش سهگونه است: 1 – عهدی که از تمامی فرزندان آدم گرفته تا همانگونه که به حسب فطرت و حقیقت ذات خویش و از روی شهود عقلی اقرار به ربوبیتش کردهاند به زبان نیز اعتراف کنند که با آیه قالوا بلی شهدنا (اعراف /172) از آن خبر داده است.
تحلیل روش شناختی دیدگاه صدرا مسألة مورد بحث که اساسا یک مسألة قرآنی است و به طریق مطالعة درون دینی به عنوان یک مسأله طرح شده است حکایت از آن دارد که صدرا نظر عرفا را موافق قرآن یافته و از برخی اصول فلسفی فلاسفه برای رسیدن به مراد خویش استفاده کرده است و تحت تأثیر قرآن و عرفان به تبیین آن پرداخته است و نیز نشان دهندة این است که صدرالمتألهین کمال حکمت متعالیه خویش را در جمع میان عرفان نظری، حکمت اشراق، حکمت مشاء، قرآن و حدیث جستجو میکند و هر کدام را در عین لزوم و استقلال با دیگری میطلبد و با اطمینان به هماهنگی و جزم به عدم اختلاف، همه آنها را گرد هم میبیند و در مقام سنجش درونی، اصالت را از آن قرآن میداند و برهان و عرفان را در محور وحی غیرقابل انفکاک مشاهده میکند و این را در تمام آثارش اثبات مینماید از این روی آثار وی ترکیبی از قضایای منطقی، شهود عرفانی، احادیث نبوی و آیات قرآنی است."