خلاصه ماشینی:
"شاید برخی از مهم ترین سؤال ها موارد زیر باشد: آیا می توان فلسفه ای جاویدان داشت یا این که فلسفه هر فیلسوفی محدود به زمان و مکان خود اوست؟ آیا می توان هر یک از مکاتب مشهور فلسفه اسلامی را در تقابل با دیگر مکاتب دانست یا این که هر یک از این مکاتب بر اصول موضوعه ای مبتنی است که صرفا با اصول موضوعه مکاتب دیگر تفاوت دارد؟ به عبارت دیگر, آیا نمی توان تفاوت مکاتب فلسفی اسلامی را همچون تفاوت نظام های هندسی اقلیدسی و غیر اقلیدسی دانست؟ آیا فلسفه با روش عقلی پیوند خورده است یا این که می توان از روش های دیگر در مباحث فلسفی سود جست؟ آیا می توان یک مکتب فلسفی اسلامی را بر دیگر مکاتب فلسفی ترجیح داد یا این که باید به نوعی کثرت گروی فلسفی تن داد؟ در صورت ارجح بودن یک مکتب فلسفی اسلامی بر مکاتب دیگر, چگونه می توان مکتب فلسفی ارجح را تشخیص داد؟ به دیگر سخن, آیا ملاکی وجود دارد که مکتب فلسفی ارجح را برای ما معلوم سازد, یا این که در مقام تعیین ملاک نیز نوعی تکثر وجود دارد؟ در صورت وجود تکثر در ناحیه تعیین ملاک, چگونه می توان به داوری در زمینه ملاک ها پرداخت؟ رابطه فلسفه با حکمت چیست؟ فیلسوفان مسلمان خود را حکیم می خوانند, اما آیا فلسفه اسلامی می تواند ما را به حکمت برساند یا به آن نزدیک کند؟ در صورتی که پاسخ مثبت است, کدام یک از مکاتب فلسفی اسلامی توان چنین کاری را دارند؟ آیا هر سه مکتب عمده فلسفه اسلامی ما را به حکمت می رساند یا به آن نزدیک می کند؟ آیا بروز فلسفه در حیطه اسلامی به تبع مقاصد سیاسی, اجتماعی, فرهنگی بوده است یا این که مقاصد سیاسی, اجتماعی و فرهنگی از فلسفه اسلامی به عنوان ابزاری در طول تاریخ استفاده کرده اند؟ آیا می توان قائل به کنش و واکنش متقابل میان این دو شد؟ آیا می توان مسائل فلسفه اسلامی را به تاریخ مند و غیر تاریخ مند (جاویدان) تقسیم کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ, کدام دسته از مسائل فلسفه اسلامی تاریخ مند و کدام یک جاویدان هستند؟ این سؤال ها و سؤال هایی نظیر آنهاست که ذهن دانشجو را با عرصه های جدید درگیر می کند و سبب تولید نظریات جدید در فلسفه می شود."