چکیده:
آقای ابراهیم یزدی در این مقاله با اشاره به جنبش اصلاحطلبی ایران در دهه اخیر،
به علل عدم موفقیت آنان اشاره میکند و در این راستا، به مقوله عملکرد و فوائد احزاب و نقش
احزاب در جامعه ایران میپردازند. وی در ابتدای کلام به ضعف احزاب حامی اصلاحات و
روشنفکران اشاره میکند و آن را بهطور عمده در دو چیز نام میبرد که عبارتاند از: عدم
برنامهریزی و عدم سازماندهی مردم و در کنار اینها به دخالتهای نظام نیز اشاره میکند.
سپس به بررسی ویژگیهای احزاب و عوامل مؤثر در شکلگیری آنها میپردازد. همچنین به
فرهنگ استبداد در ایران اشاره میکند که احزاب و مردم به دنبال تغییر صوری هستند نه
ماهیت رژیم که این فرهنگ باید از جامعه ایرانی حذف گردد. ایشان اشارهای هم به تشکیل
اصناف و کم هزینهتر نمودن آن نسبت به حزب و قانون احزاب ایران و اشکالات آن میکند.
خلاصه ماشینی:
"اگر اینگونه باشد لازم است که در این حرکات یک دگراندیشی و خانه تکانی اساسی انجام گیرد و به صرف سکوت چند ماهه و تغییر نام و چهره اکتفا نشود و به درستی پاسخی برای این پرسش بیابند که چرا حداقل در دوران اخیر با در اختیار داشتن زمان و امکانات مردم جذب این گروهها نشدهاند؟ اگر این عدم موفقیت ریشهیابی گردد ناسازگاری بین ایدئولوژی مطرح شده و محیط فعالیت آن مشخصتر میشود، چنانچه اگر در یک سیستم مکانیکی هم هماهنگی نباشد، چیزی غیر از خرابی به بار نمیآید.
نویسنده مقاله در مقام علتیابی عدم موفقیت ایدئولوژی اصلاحات در ایران به لحاظ نبود محیط فکری لازم به وجود فرهنگ استبدادی اشاره میکند که، بر اساس آن، مردم همیشه یک نظام استبدادی را سرنگون میکنند اما به خاطر وجود چنین فرهنگی گرفتار یک نظام مستبد دیگر میشوند.
درباره علت اول یعنی اساس کار حزبی و اینکه چه باید کرد تا بتوان مردم را جلب کرد، باید گفت متأسفانه مشکلی که در ایران شاهد آن هستیم، عدم وجود یک حزب واقعی است و لذا نمیتوان کاری تحت نام حزب انجام داد و انتظار ثمرهای از آن داشت؛ زیرا که شروط و لوازم یکی حزب واقعی در میان احزاب جامعه ما وجود ندارد در موفقیت و اساس کاری یک حزب ویژگیهایی وجود دارد که عبارت است از: الف."