چکیده:
این مقاله دو مفروض دارد:1.میان یکتاپرستی یونانی با دیگر انواع یکتاپرستی همانندی وجود دارد؛2.یکتاپرستی یونانی در چشمانداز ادیان سامی(یهودیت،مسیحیت و اسلام* نمو داشته است.ز علاوه بر ادیان سامی(یهودیت،مسیحیت و اسلام)اعتقادات توحیدی زیادی(یونانی، هندی،نوافلاطونی و...)وجود دارند که گرچه شاید نتوان همه آنها را«دین»به حساب آورد،اما از نقاط اشتراک جالبی برخوردارند؛و البته نقاط تمایز نیز بهجای خود موجود میباشد.یونانیان معتقد بودند که خدا وجود دارد اما پس از آفرینش جهان،دیگر در آن دخالت نمیکند؛آیین هندویی معتقد است که خدا علاوه بر آنکه وجود دارد،هر لحظه در جهان اعمال مشیت میکند و حتی میتواند جهان را از هستی ساقط کرده و مستقلا همچنان وجود داشته باشد.اما ادیان سامی علاوه بر آنکه به وجود خداوند اعتقاد دارند، اعتقادات خود را به اشخاص و وقایع تاریخی مستند میکنند؛چنانکه در صورت کذب وجود این اشخاص یا وقایع،این ادیان نیز کذب خواهند بود.به راستی،آیا حد فاصل میان ادیان سامی با اعتقادات توحیدی مذکور در چیست؟آیا مسیحیت که به تثلیث و تجسد خدا در وجود یک شخص مصلوب(مسیح)اعتقاد دارد،همچنان یک دین توحیدی به حساب میآید؟فرق میان موحد و ملحد و نیز موحد بر حق و باطل چیست؟
نتیجتا اینکه،موحد واقعی کسی است که به یکی از دو گزارهء زیر اعتقاد داشته باشد:
1.«خدا وجود دارد،ضرورتا صادق است»؛
2.«خدا وجود دارد،صادق است و منطقا ضروریست که خدا در هستی خود به هیچ چیز دیگر وابسته نباشد.»
این مقاله ترجمهای از Monotheistic Conceptions of Ultimate Reality در منبع زیر میباشد:
Keith E,Yandell.Philosophy of Religion.Part II:Religious Conception of Ultimate Reality,7,pp.85-97
خلاصه ماشینی:
"با اینهمه،در یکتاپرستی هندو هیچ ادعایی دایر بر اینکه خدا صرفا در وجود یک انسان متجسد شده باشد یا به این شیوه وسیلهای برای رستگاری[مطابق آنچه در مسیحیت وجود دارد]فراهم سازد،وجود ندارد؛بلکه خدا هرلحظه میتواند ذهن فرد خاصی را در قالب یک شیوه مداوم آنچنانکه خودش میخواهد کنترل کند و بر ایجاد هر مکاشفهای-اعم از سمعی یا بصری-قادر است.
یکتاپرستی که ( CG )را میپذیرد نوعا( CG* )را-به این معنا که منطقا ممکن نیست وجود خدا به چیز دیگری وابسته باشد-نیز خواهد اندیشید که خدا علاوه بر آن که وجود دارد،از وجودی کاملا مستقل برخوردار است.
اگر آب چیزی است که در این لیوان است بنابراین-نظریه این است که-یک ویژگی ذاتی محتوای این لیوان آن است که در 32 درجه منجمد میشود؛یعنی نه تنها قوانین طبیعی،ویژگیهای ذاتی موجودات و آنچه را که برای موجوداتی با چنین کیفیاتی در محیطهای مختلف رخ میدهد،منعکس میکنند،بلکه همچنین از آنجا که قضیهء«اگر آبی موجود باشد پس در دمای 32 درجه منجمد میشود»یک حقیقت ضروری است،اگر خدا آب را بیافریند، چیزی را آفریده که در دمای 32 درجه منجمد میشود.
مطابق دلیل اول،میتوانست شیوههای مختلفی از چینش قوانین جزئی برای تبدیل آنها به دستههای منسجم منطقی ممکن باشد،به گونهای که یک جهان میتوانست طوری خلق شود که موجوداتی را که به مقدمهای این قوانین جزئی باز میگردند،دربربگیرد؛آنچنان که اگر گزینههای زیادی بین جهانهای منظم میتوانست موجود باشد،آنگاه مجموعهای از چنین قوانینی وجود میداشت."