چکیده:
در نوشتار حاضر،به بررسی علم واجب تعالی به غیر،از دیدگاه صدر المتألهین پرداخته شده،با این تلاش که با الهام از شیوهء وی در اسفار،رأی حکیم به تدریج و در مقایسه با دیدگاه شیخ الرئیس به تصویر کشانده شود.از اینرو،نخست آرای شیخ در موضوع مورد بحث،به روایت ملاصدرا و نیز نقدهای وی بر شیخ،مطرح و سپس بهگونهای منطقی و سعل الوصول خواننده مرحله به مرحله با دیدگاه خاص ملا صدرا آشنا میشود و در نهایت تلاش صدرا در ایجاد سازگاری میان دغدغههای دینی و دستگاه عقلانی مورد قبولش،ارزیابی و نکاتی در باب توفیق یا عدم توفیق این تلاش بیان میگردد.
خلاصه ماشینی:
"بحث علم واجب به ذات خود،چندان محل اختلاف نیست و همهء متکلمان و فیلسوفان اتفاق رأی دارند که باریتعالی به ذات خود عالم است،تنها روشهای اثبات و برهانهای اقامه شده با یکدیگر تفاوت دارد و البته گاه برخی شبهات در کیفیت علم باری به ذات خود مطرح و بدانها پاسخ گفته میشود، اما معرکهء اختلاف آرا و تضارب افکار،مسئلهء علم واجب به ماسواست که منجر به مطرح شدن پرسشهایی از این قبیل میشود: آیا اصلا واجب به ماعدای خود علم دارد؛به فرض ثبوت علم،آیا علم واجب به ماسوی عین ذات اوست یا خارج از ذات؛و بر فرض زیادت بر ذات،آیا قبل از تحقیق اشیای مخصوص در خارج به آنها علم دارد یا همراه تحقیق آنها؛و بر فرض تحقق علم قبل از پیدایش معلوم آیا علم مزبور حصولی است،به نحو ارتسام صورت هرچیزی برای واجب قبل از تحقق آن،یا حضوری است به نحو شهود موجودیهای مجرد عینی که هر کدام حقیقت موجودهای آینده را واجد و حاکی است؛و آیا علم واجب نسبت به معلوم تابع است یا متبوع،یعنی هرطوری که معلوم باشد علم از آن حکایت میکند یا هر طوری که علم حاصل شد معلوم به تبع آن محقق میشود و آیا علم واجب فعلی است یا انفعالی و...
یعنی نمیتوان گفت که علم واجب از ناحیهء معلوم و به واسطهء صورتی از معلوم برای او حاصل شده است،زیرا اگر قائل به چنین قولی شویم باید بپذیریم که واجب معروض عوارض قرار میگیرد و اشیای خارجی در عالمیت او مؤثرند و علم او معلول معلولات خود است که در این صورت دیگر واجب الوجود از جمیع جهات نخواهد بود و به لحاظ اینکه عالم به اشیا باشد دارای جهت امکانی خواهد بود؛یعنی برای واجب الوجود ممکن خواهد بود که عالم به اشیا شود،همانطور که این مکان برای او وجود خواهد داشت که عالم به آنها نشود."