خلاصه ماشینی:
"ممکن است این پرسش به ذهن برسد که حتی اگر ما در مقام نظر نیز جدایی علم را از ارزش بپذیریم ولی در عمل همواره نگران دخالت و تأثیر ارزشها میباشیم حال چگونه میتوانیم زمینهها و آثار این نگرانی را بزداییم؟ در پاسخ باید گفت که این بحث مربوط به «هویت اجتماعی علم» است و این نگرانی و ترس نیز البته بجاست اما نباید فراموش کرد که علم، عبارت است از برخورد این داوریها، نه داوریهای شخصی من یا شما، بلکه داوری جامعه دانشمندان.
این شگرد فیلسوفانه نشاندن ایجاب به جای استحقاق، و علیت به جای اخلاق، آیا راه را بر دنیوی کردن اخلاق نمیگشاید؟ و آیا به آدمیان نمیآموزد که به جای آنکه به تکلیف اخلاقی خود بیندیشند به عواقب و معلوهای گوارا و ناگوار افعال خود بیندیشند؟ و با محاسبه فواید و مضار افعال، قلم بطلان بر وظیفه و تکلیف بکشند؟ و آیا این همان راهی نیست که اخلاق سکولار جدید در پیش گرفته است و با طرح کردن فواید و لذات افعال (یوتیلیتاریسم) و کشف رابطه آنها به نحو عقلی و تجربی، اخلاق را عادی و فارغ از اندیشه خدا کرده است و جرم را چیزی چون بیماری ومجرم را شخص بیمار و مجازات را عملی تأدیبی ودرمانی دانسته؛ دیگر از بدی و خوبی فاعل و پلیدی و پاکی فعل دم نمیزند؟ و فقط از سود و زیان افعال سخن میگوید؟ و چنین بود که تفکر سکولار، یعنی تبیین مستقل امور اخلاقی و طبیعی، بدون توسل به حضور خداوند، متولد و مستقر شد و از این فکر، تا تدبیر سکولار جامعه، قدمی بیش نمانده بود که آن هم در قرون اخیر برداشته شد."