چکیده:
در این گفتوگو، آقای اردشیر امیرارجمند با بررسی سرشت زن و مرد معتقد میشوند: در بحث از کنوانسیونها و اسناد موجود حقوق بشر، این حقوق، بنیادین و تخطیناپذیر است. ولی در مقابل، آن بخش از حقوق و احکامی را که برگرفته از شرع است، کاملا تغییرپذیرند. وی معتقد است آنجا که مغایرتی بین اسناد حقوق بشر و احکام شرع به وجود میآید در واقع هیچ قطعیتی در مغایرت وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
"اما زن واجد بعضی از ویژگیهای جنبی است و این موضوع ایجاب میکند که، برای تضمین حقوق بنیادینش و تحقق واقعی و فربه کردن آن حقوق، تفاوتهایی را در نحوه اعمال آن حقوق قائل بشویم؛ مثلا در مورد «کار»، باید به ویژگیهای زن توجه شود.
مثلا، اگر تلقی ما از زن این باشد که او برای عرصه اجتماع ساخته نشده است و ویژگیهای او، اعم از خصوصیات بیولوژیک و روانی، ایجاب میکند که صرفا در محیط خانه باشد، آن گاه آنچه شما مطرح کردید دقیقا جهت دیگری پیدا میکند و براساس همین ویژگیها و تأکید بر آنها زن از یک رشته از حقوق بیبهره انگاشته میشود.
این گفته ایشان که «به نظر من، انسان، چه زن و چه مرد، دارای یک حقوق کلی است؛ اما زن واجد بعضی از ویژگیهای جنبی است و این موضوع ایجاب میکند که برای تضمین حقوق بنیادینش و تحقق واقعی و فربه کردن آن حقوق، تفاوتهایی را در نحوه اعمال آن حقوق قائل بشویم» از چند جهت قابل نقد است.
چرا که ویژگیهای متفاوت زن و مرد، نقشها، وظایف، و انتظارات خاصی برای هر کدام ایجاد کرده که در راستای تحقق این امور حقوقی خاص برای هر کدام از آنها در نظر گرفته شده است، ولی هیچگاه نمیتوان گفت که کدام یک از این دو حقوق خاص، بر دیگری برتری دارد تا الگوی عمل دیگری شود."