خلاصه ماشینی:
"2. ناهماهنگی میان بینش رادیکال و منافع آنان به اینکه رهبری مشارکت در عین نشان دادن بینش رادیکال ولی در بزنگاه بر اساس منافع حرکت میکنند ولی بدنه آن اینگونه نیست و خواهان تبلیغ بینش رادیکال خود و عمل به آن هستند که اقل خواسته اینان ورود به دموکراسی به همراه ملی ـ مذهبیهاست.
لذا مشارکت برای بقاء در حاکمیت، باید تکلیف خود را بدانند زیرا که بقاء، نیازمند لوازماتی است و به جهت همین ناهماهنگی در بدنه و رهبری بوده که اولین شکست خود را در انتخابات دومین شوراها در تهران به جهت عدم اتحاد با کارگزاران متحمل شدند، چنانکه خود هم به آن اعتراف کردند و این صرفا بدان جهت بوده که خود را نیرو تعیین کننده میدانستند.
حال سؤال این است که، چرا مشارکت ابتدا خود را تضعیف میکند در عین اینکه خواهان بقاء در حاکمیت بوده و این مشکلی است که مشارکت باید آنرا حل کند و صرف ضعف حوزه عمومی برای ماندن در حاکمیت عاملی نیست که به توان به راحتی از کنار آن گذشت."