خلاصه ماشینی:
"ایشان در ابتدای مقاله به مفهوم مدرنیته و زمان شکلگیری این واژه اشاره و اینطور بیان میکنند که: مراد از واژه مدرنیته، معنای لفظی آنکه جدید و نو باشد، نیست؛ بلکه بیشتر یک اصلاح شده برای تمامیت و کلیت آن چه که به عنوان فرهنگ غرب، از قرن 16 به بعد شناخته میشود و بیشتر یک فرآیند را مورد توجه قرار میدهد.
ایشان در بخش دیگر مقاله، به مقایسه مدرنیته در ایران با غرب اشاره و ویژگیهایی را که در جامعه غرب و آنچه در آنجا رخ میدهد، با جامعه و اجتماع ایرانی مورد بحث قرار میدهد و ابراز میدارد که: مدرنیته در غرب سه خصوصیت دارد؛ یکی اینکه جهت پاسخ به نیازهای فرهنگی و تمدنی خودش به وجود آمد و حاصل تأملات متفکران و کنشگران جامعه غربی برای پاسخگویی مسایل بود.
در مقایسه ایران با ویژگی اول در غرب، در غرب چون کلیسا بر حوزه اقتدار بود، در ایران عکس این عمل است یعنی شاه و خان که روحانیون در مقابل آنها قرار و درست عکس آن چیزی است که در اروپا وجود داشته است."