چکیده:
نویسنده محترم در نقد مقاله «بازخوانی امامت در پرتو نهضت حسینی» بیان میکند که، علم غیب را متکلمان برجسته شیعه جزو اوصاف لازم امام دانستهاند و چنان واژه عصمت در روایات در مورد ائمه اطهار علیهمالسلام بکار نرفته است. هر چند مضمون آن در روایات وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"آن چه در آن دوران مطرح بود، عمل به قرآن، حق مداری، عدالت، تهذیب نفس، اقامه دین، عقل درایتی در مقابل عقل روایتی و افضلیت علمی بود و از نصب الاهی و نص شرعی، عصمت و علم غیب، به عنوان اوصاف امام و شاخصهای امامت سخنی به میان نیامده بود، این اوصاف چهارگانه، توسط متکلمان شیعه در قرنهای سوم و چهارم مطرح شده و به تدریج در شمار شاخصهای رسمی امامت شیعی قرار گرفته و جزء بدیهیات و مسلمات مذهب شده است.
برای اثبات این مدعا به سه روایت استناد شده است؛ یکی سخن امام علی علیهالسلام در خطبه سوم نهج البلاغه است که هنگامی که مردم برای بیعت با او به عنوان خلیفه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اجتماع کرده بودند، فرمود: اگر حضور شما جمعیت انبوه نبود که با آن حجت بر من تمام شده و در نپذیرفتن مقام خلافت عذری ندارم و نیز اگر خداوند از عالمان پیمان نگرفته بود که بر ستمگری ظالمان و پایمال شدن حق مظلومان، سکوت نکنند، مسئولیت خلافت و امامت را نمیپذیرفتم.
امام حسین علیهالسلام که فرموده است لکم فی اسوة در روش و نگرش من برای شما، اسوه است، در جای دیگر، خود را به عنوان یکی از خاندان نبوت معرفی کرده است؛ کسانی که خداوند، جهان را به خاطر آنان (یا به واسطه آنان) آفریده و به واسطه یا به خاطر آنان نیز پایان خواهد داد؛ بنا فتحالله و بنا بختم؛ آیا این ویژگی که امام علیهالسلام ـ آنرا در احتجاج با حاکم مدینه و مروان بن حکم که از او میخواستند با یزید، به عنوان خلیفه پیامبر و پیشوای مسلمانان بیعت کنند ـ فرموده، از اوصاف عادی بشری است و دسترسی به آن برای دیگران امکانپذیر است؟ امیرالمؤمنین علیهالسلام آشکارا فرموده است که هیچ یک از افراد امت اسلامی را نمیتوان با اهل بیت پیامبر مقایسه کرد؛ «لایقاس آل محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم من هذه الامة أحد»."