خلاصه ماشینی:
"به نظر می رسد پاره ای از نواقص کتاب نیز از همین بینشهای مؤلف ناشی شده است که در زیر به چند نمونه اشاره می شود: 1ـ گرایش ادبی و تفننی: کسانی که از دریچه عرفان نظری و جنبه های هستی شناسی به تاریخ تفکر عرفانی نظر می کنند, معمولا به ابعاد ذوقی و شورانگیز عرفان بی توجه می مانند و بالعکس کسانی که از دریچه تذوق و تفنن به تاریخ تصوف می نگرند, جنبه های معرفتی و هستی شناسانه آن را به فراموشی می سپارند و متأسفانه هر دو گرایش مذکور, چنانند که گاه فراموش می شود که تصوف, ابعاد سیاسی, اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی وسیعی در جامعه اسلامی داشته و تأثیرات عمیقی نیز در این زمینه ها از خود برجای نهاده است و کتاب دکتر سجادی را باید از قسم دوم دانست.
مؤلف محترم در چند جای کتاب می نویسد (عرفان اسلامی بکلی جنبه مثبت و پویا دارد) (صفحه16) و (صوفیه و عرفا مخصوصا از قرن سوم تا نهم هجری قمری دائما در تلاش و کوشش بوده و به کسب علم و مسافرت و دیدار مردم و…) (صفحه17) و البته جستجوگر تاریخ می داند که این همه تنها گوشه ای از واقعیت است که باید با واقعیات دیگر قرین شود تا چهره درستی از تاریخ گذشته بر نسل جوان عرضه شود.
صوفیه و عارفان بعد از قرآن کریم به احادیث نبوی و روایات دینی بسیار اهمیت داده اند و کتب آنها مشحون از احادیث است و برای هر مطلب حدیثی نقل می کند…) اولا: اینکه تصوف ریشه در هیچ یک از اندیشه های پیش از اسلام یا مقارن با عهد اسلامی ندارد, ادعایی است که با تحقیقات فراوان پژوهشگران مسلمان و غیرمسلمان تنافی دارد و لااقل بسادگی از مؤلف پذیرفته نمی شود."