خلاصه ماشینی:
"مولا حدود 5سال حکومت کرد و در این مدت, فرصت تعمیق ثقافت و ژرفایی فکر و فرهنگ را نیافت و مردمان که در آن روزگاران 25 ساله, چنان از اندیشه اصیل دینی, فاصله گرفته بودند که امام(ع) فرمود بود: الا ان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه صلی الله علیه وآله…; (هان تیره روزی ها بار دیگر بدان گونه که در زمان بعثت پیامبر بود, به شما روی آورده است.
سکوت همه جا را گرفته است و دستگاه حاکمیت یکه تاز میدان خودخواهی ها و حق کشی ها است چه باید کرد؟ قیام امام حسین(ع) واکنش صریح, روشن و شفافی است به این پرسش و موضعی قاطع در برابر چنین وضع اسفبار و بی قواره ای که تن و روح جامعه اسلامی را می آزرد.
آنگاه بر این حقیقت تکیه می کند که (اسلام با حاکمیت چونان اویی یکسر تباه)18 خواهد شد و آنگاه در افقی روشن تر و گسترده تر بر این آموزه بلند الهی, پا می فشرد که پیشوا باید (به کتاب خداوند عمل کند; راه قسط و عدل پیشه گیرد; از حق پیروی کند و وجود و سرمایه های خود را وقف فرمان خدا کند).
به گفته علوی اندیش حسینی نگر:23 عاشور صلابت شجاعت انسان است در تجلیگاه ایمان; عاشور روح توفانگر عدالت است, در کالبد آفاق; عاشورا دژ نگهبانی تعالیم وحی است, در آفاق زمان ها; عاشورا نفی ستم ها و پلیدی ها و پستی ها و فجورها و ظلم ها و حق کشی هاست; به هر نام و در هر عملکرد; عاشورا رواق سرخ حماسه است, در تاریکستان سیاهی و بیداد; عاشورا زنده کننده اسلام است, و اسلام زنده شده عاشورا; عاشورا آبروی نمازگزاران است و عزت مسلمانان; عاشورا… و بدین سان حسین(ع) در فضای سیاه و تاریک آن روزگار (بعثتی) دیگر رقم می زند, و جامعه را از ایستایی می رهاند و خروش و حماسه می آفریند."