چکیده:
گفتوگوی حاضر از زمره مباحثههایی است که به منظور بررسی نهضتنرمافزاری و تولید دانش برگزار شده است و جمعی از فضلای حوزه به بررسی رابطه دانش وتمدن پرداختهاند. در این گفتوگو نظریه تقدم تمدن بر علم مورد نقادی قرار گرفته و در ضمندیدگاههای جدیدی هم برای تبیین رابطه علم و تمدن ارائه شده است. خصلت نقادانه اینگفتوگو ما را از افزودن اشارات بیشتر بینیاز میکند.
خلاصه ماشینی:
"شاید مهمترین وگستردهترین نتیجه این نظریه، آن باشد که نباید علت انحطاط تمدن اسلامی را در کاستیهایعلوم آن جستوجو کنیم؛ بلکه اگر خطایی وجود دارد در شیوههای زندگی است و آنرا همباید متأثر از ساختارهای سیاسی ـ اجتماعی بدانیم.
آقای فیرحی با نشان دادن اشکالات نظریه سنتی که علم را مقدم بر تمدن میداند، نتیجهمیگیرند که نظریه تقدم تمدن بر علم، صحیح و پذیرفتنی است؛ ولی اگر آشکار شود کهنظریات دیگری هم برای بحث درباره تولید علم وجود دارد، نمیتوان از نفی یکی به اثباتدیگری رسید.
فیلسوفانی که از نظریه تقدم تمدن بر علم، جانبداریمیکنند، همگی بر این عقیده نیستند که علم در این نظریه، شامل همه دانشها و معرفتهامیشود؛ ولی شاید از صحبتهای ایشان بتوان به این باور رسید که علوم غیرکاربردی را هممشمول نظریه خود میداند؛ یعنی تمدن بر هر علم مقدم است، اعم از نظری و کاربردی.
درباره بحثهای آنتروژیکی که مطرح شد و ماجرای ارتباط علم با تمدن، چند نکته راقابل یادآوری میدانم: در اینجا بحث بر سر تقدم یا تأخر علم نیست؛ بلکه باید موضوع را بهسمت آگاهی و معرفت ببریم؛ یعنی آیا تمدن بر آگاهی و معرفت مقدم است یا عکس آن.
خلطی که من در این نظریه میبینم، در هم آمیختن دو بحث متفاوتاست که هر یک را جداگانه توضیح میدهم: اولا، اگر از منظر جامعهشناسی به مسئله نگاهکنیم، ممکن است شواهد بسیاری پیدا کنیم که تأثیر قدرت بر علم را نشان میدهد؛ امامنظرهای دیگری هم برای نگریستن به مسئله وجود دارد، برای مثال موضع ارزشی."