چکیده:
مقاله «پست مدرنیسم و تبادل فرهنگها» با این پرسش که تبادل فرهنگها درکدامیک از سه انگاره سنت، مدرنیته و پست مدرنیته ممکن است، به بررسی مقتضیات هر یکاز این سه رویکرد پرداخته و ضمن آن، سنت و مدرنیته را مخالف تبادل فرهنگی دانسته وتحقق گفتوگو و تبادل فرهنگها را منحصر در تفکر پست مدرنیته ممکن میداند.
خلاصه ماشینی:
"3. نویسنده محترم در زمینه سنت، ضمن بیان برداشتهای مختلف از واژه سنت، به دونوع آن یعنی سنت در اندیشه اسلامی به معنای قول، فعل و تقریر معصوم و سنت دراندیشه سیاسی به معنای عادت و رویه تاریخی اشاره کرده و در ادامه، پس از بیان اصولسنتگرایی، نتیجه گرفته است که در سنت با توجه به اصول و ویژگیهای آن، هیچ گونهمبادله فرهنگی ممکن نیست، اما با توجه به وجوه تمایز دو برداشت یاد شده از سنت، بهحسب پیش فرضها، مسلمات و روشهایی که دارند، به نظر میرسد جدایی این دوبرداشت در نسبتسنجی این دو با مقوله تبادل فرهنگی امری لازم است؛ زیرا مقتضایویژگیهای جداکننده هر یک از این دو برداشت در مورد بررسی موقعیت آنها نسبت بهمقوله تبادل فرهنگی یا هر امر دیگری، منتهی شدن به پیآمدهای مختلف است.
به نظرمیرسد واژههای نویسنده محترم با توجه به صورتها و ذیل آنها شفافیت لازم را نداردکه آیا ویژگیهای یاد شده از آن سنت سیاسی است یا سنت دینی یا هر دو؟ ادعای سرایتاین ویژگی هابه دامنه سنت به معنای دینی آن، دستکم درباره برخی از آنها و نیز درنتیجهای که گرفته شده یعنی نبود امکان تبادل فرهنگی، غیر قابل قبول است؛ زیرا دلیلی برممکن نبودن تبادل فرهنگی در حوزه سنت دینی وجود ندارد، بلکه میتوان قائل شد کهسنت دینی با این جریان، رابطهای مسالمتآمیز دارد؛ زیرا میدان گفتوگو و تبادلاندیشهها و فرهنگها به منظور گسترش اندیشه و بهرهگیری از موارد مثبت آنها، در سنتاسلامی و در سایه روشهای عقلانی، نه تنها امری ناپسند نیست، بلکه امری پسندیده استو پرداختن به این مبحث، نیازمند فرصت دیگری است، ضمن آنکه تبیین گستره تبادلفرهنگی و حدود آن در مبحث موضعگیری سنت، و بلکه مدرنیته و پست مدرنیته نسبت بهآن، امری لازم است تا بدانیم در چه مرتبهای از بحث قرار داریم و نباید حکم دهیم."