خلاصه ماشینی:
"نویسندگان و هنرمندان پست مدرن از اینکه کار مایههای نهادین آثار خلقشدهشان برپایه هیچانگاری،ابهام،بلاتکلیفی،گنجاندن چند عنصر نامتجانس در کنار هم و مقولههایی از این سنخ است بر خود میبالند و با صراحت به این مسأله اشاره دارندکه به عمد چنین شرایطی را برای خوانندگان و متقاضیان آثارشان فراهم کردهاند.
مضامین به کار گرفته در آثار پست مدرن به گونهای طراحی شدهاند که خواننده در نمییابد حقیقت چیست و رابطه علت و معلولی میان حوادث چگونه تعیین شده است؟این در حالی است که پیروان این مکتب ادبی،خاصه داستان خوانهای حرفهای پست مدرن،از مطالعهء چنین متونی لذت میبرند و کسب تجربه را،در رویارویی با حوادث و مضامین گنگ و نامشخص میدانند.
استفاده از این دو سازه،این امکان را در اختیار آنان قرار میدهد تا به سهولت،هر پدیده و ایدهای چون باورها، اعتقادات و حتی مکاتب دیگر را،به تمسخر ادیبانه بگیرند، و آنها را رد کنند؛هرچند که حرکت استهزاآمیز آنان بسیار کند انجام میپذیرد و آنچنان قابل حس نیست.
رابطهء دوسویه حاکم بر این دو،باعث شده است تا داستان پست مدرن،جامعه را به نابودی بکشاند؛و جامعه نابسامان نیز داستانهای پست مدرن را تحت تأثیر خود قرار دهد.
عدم رعایت ضوابط از پیش تعیین شده گذشته برای داستاننویسی،باعث شده است که برخی آثار پست مدرن به هر چیزی شبیه باشند به غیر از داستان.
). برخی از منتقدین ادبیات داستانی بر این باورند که داستانهای پست مدرن همیشه دارای لکهای تیره هستند،که این لکه اجازه نمیدهد تا خواننده به درک درست حقایق دست یابد؛و باعث اختلال حواس و گمراهی او میگردد."