خلاصه ماشینی:
"نشانههای«پلیدی و پاکی»و«خیر و شر»در قصهها و افسانهها رحمان احمدی ملکی قصهها عرصهء مبارزه و ستیز نیروهای پلیدی و پاکی،و تاریکی و روشناییاند و اساسا اساطیر از جدال خدایان سامانگر و نجاتبخش،و اهریمنان ویرانگر و بداندیش،ریشه گرفتهاند، چرا که نهاد خلقت جهان بر آفرینش،ستیز و فنای این دو عامل متقابل و متخاصم استوار است و قصهها و اساطیر مملو از شرح این جریان مرموز و مستمرند و ارتباط بین نسلهای متمادی را برقرار میسازند و آگاهیهای باطنی و رموز زندگی نسلهای دیرین و باستانی را به نسلهای بعدی منتقل میکنند.
2 در واقع،موانع مختلف مسیر پیشرفت انسان(و در قصه: قهرمان)در شکل و نمود اینگونه موجودات عجیب و موهوم، عینیت و وجود پیدا کردهاند و اژدها،غول،دیو و دیگر موجودات ترسناک و مرموز در رسیدن قهرمان به معشوق موعود خویش،گاهی«نشانهء موانع درونی ناشی از محدودیتهای فکری و عقدههای خانوادگی است که راه زندگی فرد را سد میکنند و گاه نیز،در سطحی برتر،نماد موانع درونی و ذهنیای است که پیوند طبیعی هوشیاری و ناهوشیاری را ناممکن میسازد.
نمودها و شمایل عجیب و خارق العاده،و صورتهای ذهنی و بصریای که در توصیف پدیدارهای وهمی و موجودات ناآشکار،به تصویر کشیده میشود،در شمار نابترین،جذابترین و گویاترین تصاویر صور خیال عرصهء اساطیر و افسانهها به حساب میآید،چون در آنها قصهپرداز، آزادی کامل دارد تا تصور زایا و خیال پویای خود را به کار گیرد و از ذهنیت پربار خود،صحنهها و صورتهای بدیع،گیرا و تأثیرگذار بیافریند."