خلاصه ماشینی:
"فرصت سبز شکیبا خوشا به حال گیاهان کارگران غریب گزل آن سوی پرچین آواز پیرمرد صدای نرگس از اتاق بلند شد: -ما...
این بار صدای گریهء نرگس از اتاق شنیده شد.
صدای مولود از حمام آمد: -چی شده شکیبا؟چرا این دختره گریه میکنه؟شگون نداره دم سال تحویل.
زن،از همان جایی که ایستاده بود،با صدای بلند گفت: -اگر دارچین نداشته باشه طوری میشه؟دارچینم تموم شده.
-چی شده دختر؟ بعد رو کرد به حوری.
-الله اکبر!میبینی دختر!بالاخره خوابم تعبیر شد!ردخور نداره،اگه شده گوشهای از خوابم تعبیر بشه...
لب گزه کرد؛اخمهایش درهم رفت و زیر لب چیزی زمزمه کرد؛بعد درحالیکه چادر را از گل جالباسی برمیداشت گفت: -مردهشور تورو ببرن با این خوابهایی که میبینی!ببین دم سال تحویل چه جوری نفوس بد میزنی...
-گفتم که،اگه شده گوشهای از خوابم تعبیر بشه،میشه؛ خدارو شکر که این جوری تعبیر شد.
مولود سر دختر را بین دو دست گرفت و اشکهایش را پاک کرد."