چکیده:
در آستانه انقلاب مشروطه، کشور ایران هنوز تمامی خصوصیات جامعه شناختی جامعه سنتی را دارا بود. حاکمیت سیاسی به شکل استبداد کهن سال ایرانی بود که می توان آن را نمونه متعارف استبداد شرقی دانست.
در قرن نوزدهم میلادی، طی یک سلسله تحولات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، رفته رفته شکاف هایی در جامعه سنتی ایران پدیدار گشت و حقانیت رژیم سیاسی مبتنی بر استبداد سلطنتی مورد تردید قرار گرفت. گروه هایی از مردم شهری به ویژه عناصر اصلاح طلب دولت و دیوان، روحانیون روشن بین، تجار، و روشنفکران در افکار آزادی خواهانه غربی (آزادی های مدنی، مصونیت جان و مال فرد از تعرض، تفکیک قوای سه گانه، حاکمیت قانون) شعارهای مناسبی برای مبارزه با حکومت استبدادی قاجار یافتند. (خارابی 1380، ص 11)
خلاصه ماشینی:
"(صور اسرافی،ش 72،72 ربیع الاول 6231) وی در شمارهء 13 همین روزنامه،به صراحت به مدرسهء دخترانه و انجمن زنان میپردازد و مینویسد: من مدتها بود میگفتم ببین،با اینهمه اصرار انبیا و حکما و مردمان بزرگ دنیا به تربیت زنان،چه علت دارد که زنهای ما چندین دفعه جمع شده عریضهها به مجلس شورا و هیئت وزرا عرض کرده و،با کمال عجز و الحاح،اجازهء تشکیل مدرسه به طرز جدید و ترتیب انجمن نسوان خواستند و هردفعه وکلا و وزرای ما گذشته از اینکه همراهی نکردند ضدیت نمودند؟ در این باب خیلی فکرها کردم،خیلی به دره گودالها رفتم و درآمدم،عاقب فهمیدم همهء اینها برای این است که زنهای ایرانی،یعنی مادرهای ما اعتقاد کاملی به دیزی از کار درآمده دارند...
(همانجا) دهخدا،در آخرین شمارهء روزنامهء صور اسرافیل که دو روز قبل از بمباران مجلس شورای ملی و سرکوب و قتل آزادیخواهان منتشر شد،با اشاره به خروج محمد علی شاه از شهر و رفتن وی به باغ شاه-که در آن زمان در خارج از تهران قرار داشت-و اردوکشی وی،زیرکی سیاسی را با لطافت طنز قرین میسازد و در آخرین «چرند و پرند»چنین مینویسد: ببین دیروز به من چی میگوید،میگوید:دولت میخواهد این قشون را جمع کند،مجلس را توپ ببندد،خدا یک عقلی به تو بدهد یک پول زیادی به من،آدم برای یک عمارت بدلی و پاچین در رفته7از پشت دروازههای طهران تا آن سر دنیا اردو میزند؟آدم برای خراب کردن یک خانهء پوسیدهء عهد سپهسالار آن قدر علی بلند،علی نیزه،لبوئی،جگرکی،مشتی،فعله و (1)مقصود عمارت بهارستان محل مجلس شورای ملی است."