خلاصه ماشینی:
"چکنم که ناخوش نشوم مساویست با بهداشت و اگر ناخوش شدم چکنم مساویست با آنکه نزد طبیب بروم،بنابراین تاریخ طب و طبابت و بهداشت همه از دوران آریائی شروع شده و اغلب کشورها و ملل و اقوام آنها را به خود نسبت میدهند و میگویند ما قدیمترین تاریخ طب را داریم شاید صحیح هم باشد.
حالا پس از سی سال که گذشته در امریکای لاتین(در پرو و بولیوی)جمجمههائی پیدا شده که سوراخ بوده پس معلوم میشود که ساکنان این کشورها نیز چنین میکردهاند بنابراین وقتی که افق دانش روشنتر شد تمدنهائی که از زیر خاک بیرون میآید،معلوم میدارد آنچه که تا دیروز راجع به تاریخ نوشتهاند از بین رفته و نظرات جدید پیش میآید و آنچه که امروز بنده در تاریخ طب خدمتتان عرض میکنم ممکن است بعدها یکی از همکاران من بگوید ما پیش از اینهم سابقه تاریخی داریم،خیلی ممنون خواهم شد.
تمام موضوعات بهداشتی و درمانی به شاهنشاهی هخامنشی انتقال پیدا کرده است،اکنون عرض میکنم که راجع به وظایف طبیب یا آئین پزشکی که بزبان فرانسه Deontologie میگویند مطالبی بسیار ارزنده در کتابهای مقدس زرتشتیان آمده و آن اینکه:وقتی طبیبی میتواند درمان کند که یکنفر از پیروان اهریمن را معالجه کند،اگر خوب شد دومی،اگر خوب شد سومی، آنوقت حق دارد پیروان اهورامزدا را معالجه کند.
اینان (نستوریان)پس از حمله تازیان به ایران از مدافعان جندیشاپور بودند و دانشگاه و شهر جندبشاپور از خرابی مصون ماند کار دیگر انوشیروان این بود که برزویه را به هندوستان فرستاد تا آنچه که مشهور است وی(برزویه) کلیله و دمنه و شطرنج و شاید یکی دو طبیب و مقداری از داروها و کتب طبی و داروسازی که در هند بود با خود بیآورد."