چکیده:
برابری،جوهره عدالت است.برابری به مفهوم داشتن حق همسان افراد در استفاده از فرصتهای مادی و معنوی موجود در جامعه در راستای شکوفایی توانها و استعدادها میباشد.از اینرو بنیاد عدالت بر تساوی انسانها به حسب گوهر و ذات آنان نهاده شده است.هر پدیدهای که دارای پراکنش فضایی مشخص باشد،در گستره مطالعاتی علوم جغرافیایی قرار میگیرد.پراکنش فضایی بسیاری از پدیدههای انسانزده تابعی از کارد کرد نظام سیاسی در تأمین عدالت در گسترده ملی است.امنیت ملی تابعی از مناسبات متقابل(سیاسی،اقتصادی،فرهنگی)درون سرزمینی یا برون سرزمینی است.نظام سیاسی در مقام کارگزار دولت به تدوین و اجرای راهبردها و برنامههایی میپردازد که بازتابی از نیازهای فضایی جامعه باشد.از اینرو کارکرد حکومت در افزایش و یا کاهش مؤلفههای مرتبط با عدالت،میتواند نقشآفرین اصلی بوده و زمینهساز افزایش و یا کاهش واگرایی و همگرایی ملی در مقوله عدالت جغرافیایی باشد.عدالت جغرافیایی در بعد ملی عمدتا بر وجه توزیعی عدالت با توجه به ناهمسانیهای ناحیهای،حفظ تعادل مناسبات انسان و محیط،برخورداری همسان شهروندان از فرصتها و کاهش آثار زیانبار ناشی از عدم توزیع عادلانه فرصتها و امکانات در گسترده سرزمین ملی با محوریت مقوله تنوع فضایی تأکید دارد.
Equality constitutes the essence of justice. Equality means the right of individuals to enjoy similar rights in using existing material and spiritual opportunities found in the society in order to foster their capacities and potentials. Every phenomenon that has specific spatial diffusion is regarded as belonging to the study scope of geographical sciences. Spatial dimension of most of human-made phenomena is a function of political system in securing justice on the nationwide scale. National security is a function of (political، economic، cultural) interactions within and beyond the territory. Political system as the agent of the state seeks to formulate and implement strategies and plans، which reflect the spatial needs of the society. Hence، the function of government in increasing or decreasing related to justice can play the essential role and can pave the way for heightening or lowering national divergence or integration in the category of geographical equity.
Geographical equity puts emphasis upon distributive aspect of justice in light of area
discrepancies at the national level، keeping balance in relations between humankind and the environment، enjoying equal opportunities by citizens and reducing the adverse impact of unjust distribution of chances and possibilities in the domain of national territory while keeping the category of spatial diffusion at the center.
خلاصه ماشینی:
در این میان جغرافیای انسانی در قالب رشتههای مختلف در مباحث مرتبط با عدالت،نظام سیاسی و مدیریت بهینه فضا دارای جایگاه ویژهای است و به مطالعه سازمان فضایی فعالیت انسان و مناسبات انسانی با محیطزیست میپردازد.
Perspective on nature of geography نسبت عدالت جغرافیایی و امنیت ملی فرهنگی هر جامعه و مکانی که آثار و نمودهای انسانی آن زمینه را مساعد بیابد،اساس علم جغرافیاست(9).
(01) جغرافیا در جایگاه علم سازماندهی نظام فضایی و با برخورداری از نگرشی ژرف به مقوله توسعه پایدار و برنامهریزی ناحیهای و به کارگیری الگوهای متعدد به منظور بررسی نظام استقرار جمعیت و فعالیت در ارتباط با بنیانهای جغرافیایی،شناسایی توانهای محیطی، بررسی تنگناهای جغرافیایی،نحوه کاربری زمین،تنظیم رابطه انسان با محیط و بررسی آثار اقتصاد سیاسی و سایر عوامل مؤثر در شیوههای فضایی،نقش بارزی در برنامهریزی سطوح مختلف دارد.
Environmental Justice فصلنامه مطالعات راهبردی شماره 23 مطالعه تبعیض محیطی1،تبعیض طبقاتی2و اکولوژی سیاسی که از بعد محیطی زمینهساز پیدایش جنبشهاای اجتماعی در جاهایی چون ایالات متحده و کشورهای جهان سوم بوده است،میپردازد(42).
این گونه عدالت بر توزیع برابر فرصتها و منابع در میان افراد ملت،اقشار گوناگون اجتماعی و نواحی مختلف در گستره ملی جدای از ناهمگنیهای فضایی و فرهنگی آنان اشاره دارد.
نظامهای سیاسی و عدالت جغرافیایی حکومت یا نظام سیاسی در مقام کارگزار دولت در ساماندهی به امور ملی و محلی به شدت متأثر از ایدئولوژی حاکم،سامانه توزیع قدرت و تنوع فضای فرهنگی در گستره ملی است.