خلاصه ماشینی:
"14این میزبانی در صلح تباله و جرش15هم دیده میشود:«رسول خدا بر هر یک از اهل کتاب در این دو مکان(تباله و جرش)،یک دینار مقرر داشت و بر آنان شرط کرد که از مسلمانان پذیرایی کنند.
34این روشن میسازد که وجوب پذیرایی در اوایل مطرح شدن آن،اهداف نظامی داشت،زیرا سپاه هنگام حرکت در مسیر خود،هرچند برای مدت زمان کوتاهی به استراحت نیاز پیدا میکرد و لذا،تأمین خوراک و منزلگاه آنان بر عهدهی مردمی قرار میگرفت که سپاه از منطقهی آنها میگذشت.
»35این پذیرایی به طور عموم بر مردم شمال سوریه-بلاد الشام-نیز واجب شد و این سخن دلیلی است بر اینکه مطرح شدن مسألهی پذیرایی به منظور تأمین نیازهای نظامی بود.
ابن عساکر گوید:زمانی که عمر،از باب الجابیه بازدید کرد،از بعضی مردم شام در مورد آن مقدار قوتی که برای یک نفر در مدت یک روز و یک ماه کافی است،سؤال کرد،مردم در جواب او،مد و قسط (یک بخش)را معرفی کردند.
78لوازمی که از جانب عمر به عنوان تغذیه واجب شد،در روایت اسلم چنین شمرده شدهاند:«و تغذیهی مسلمانان بر عهدهی آنان با نحو:دو مد از روغن و گندم،و سه قسط از روغن در هر ماه برای هر نفر از مردم شام و جزیره،و همچنین عسل که از مقدار آن بیاطلاع هست.
83 روشن است که عمر از این فرمان تأمین نیازهای مسلمانان را مد نظر داشت،تا اینکه علاوهبر این بخششها،گندم و روغن و سرکه،که باید سر هر ماه پرداخت شوند را اضافه و واجب کرد.
این مطلب نیز در بعضی از پیمانهای صلح،مانند صلح خالد با مردم دمشق هم دیده میشود:بلاذری،فتوح،ص 124؛ ابن عساکر،تهذیب،ج 1،ص 175."