خلاصه ماشینی:
"استاد بدوی, با این زمینه های فکری و داوری های شتابزده درباره دولتشاه سمرقندی و ابن مسکویه رازی و مورخین ایرانی, وقتی با نوشته هموطن خود, احمد بن محمد بن خفاجی (979ـ1069) که از اکابر علمای قرن یازدهم هجری بوده و به رأس المؤلفین و رئیس المصنفین موصوف گردیده و بالاتر از همه سمت قاضی القضاتی مصر را به عهده داشته, روبه رو می شود, می بیند که خفاجی در مجلس ششم از کتاب خود موسوم به طرار المجالس که در سال 1284 در قاهره چاپ شده است, ذیل عنوان (فی نبذ من کلام الحکماء والشعراء) نوشته است: قد صنف فی هذا الجاحظ کتابا سماه (استطاله الفهم) و لموشنج کتاب سیمی (جاودان خرد) مدحه الجاحظ وفیه کلام جلیل ولاحمد بن مسکویه کتاب (جاودان) ایضا وفیه کلمات شریعه و هو کتاب مطول وقد وقفت علی هذا الکتب واخترت منها حکما بدلیه… بدین رو ناچار می نویسد: لکن الغریب انه یقول: (وقفت علی هذا الکتب) فنحن نظن انه کاذب فی هذه الدعوی: (54و55 مقدمه) چقدر جای تعجب و تأثر است که استاد بدوی هم وطن خود رأس المؤلفین و رئیس المصنفین و قاضی القضات مصر را که نزدیک به نود سال رسیده و سال ها قاضی القضات مصر بوده, دروغگو می خواند و روایت او را بدون هیچ گونه دلیل رد می نماید.
(الفهرست عربی, ص342 چاپ مصر, ترجمه الفهرست چاپ تهران) ولی چنانچه ابن الندیم را توثیق کنیم, بالطبع روایت حسن بن سهل با توجه به ترجمه او توثیق خواهد شد و با نسخه نوشته مسکویه نیز تسجیل خواهد شد; و اما اشاره استاد بدوی به نوشته تذکرةالشعراء برای رد جاویدان خرد معلوم نیست روی چه اصل و اساسی می باشد; زیرا در تذکرةالشعراء تا آنجایی که نگارنده تجسس نموده است, اصلا اسمی و نامی از جاودان خرد و مسکویه و داستان منقوله وی به میان نیامده است تا استاد در تعقیب طرد خفاجی مجددا به طرد دولتشاه پرداخته و مرقوم داشته اند: ا لثانیه: فی تذکرةالشعراء لامیر دولتشاه بن علاءالدوله بختیشاه النازی السمرقندی وقد الف کتابه هذا بعد سنه892 ولابقیمة مطلقا لما ذکره بل هو خلط فی خلط, کما بینا من قبل."