چکیده:
طی دهه 1370 خورشیدی به بعد،با توجه به تحولات بازار کار ایران و سیاستهای گسترش آموزش عالی، موضوع اشتغال و بیکاری بویژه در میان دانشآموختگان نظام آموزش عالی،به یک چالش پیش روی اقتصادی ایران تبدیل شده است.هرچند مسأله بیکاری،با توجه به پیامدهای آن در ناهنجاریهای اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی برای کلیه آحاد جامعه نگرانکننده است،با این همه،به دلیل سرمایهگذاریهای انجامشده از محل منابع ملی برای تربیت نیروی انسانی متخصص در کشور و عدم جذب آنها در بخشهای مختلف اقتصادی،پیامدهای بسیار وسیعتری به دنبال خواهد داشت. بنابراین،تجزیه و تحلیل جامع کمی و کیفی نیروی انسانی شاغل در هریک ازبخشهای اقتصادی و مقایسه بین بخشی آنها،از یکسو و بررسی جایگاه فارغ التحصیلان نظام آموزش عالی-خواهد بود.دادههای به دستآمده از نتایج آمارگیری نمونهیی مرکز آمار ایران،حاکی از افزایش نسبت بیکاری در بین فارغ التحصیلان دانشگاهی در چند سال گذشته بوده است.برپایهء آمارهای موجود،درصد بیکاری فارغ التحصیلان نظام آموزش عالی از 6/6 درصد در سال 76 به 13/2 درصد درسال 1381 افزایش یافته است و پیشبینی میشود در سال 86،این نسبت به بیش از 16 درصد برسد.این در حالی است که از کل شاغلان کشور در سال 1380،تنها نزدیک به 11/5 درصد دارای آموزش عالی بودهاند که بیشتر در بخش دولتی کار میکنند.به عنوان مثال،در سال 75،حدود 80 درصد شاغلان دارای آموزش عالی،در بخش دولتی مشغول فعالیت بودهاند و در نتیجه،بخش خصوصی کشور هنوز فاقد دانش و تخصص کافی است.از سوی دیگر،برآورد سهم دانشآموختگان آموزش عالی شاغل طی سالهای 75-1345 در ارزش افزوده بخشهی صنعت و کشاورزی،این موضوع صادق نیست و در واقع،دانشآموختگان آموزش عالی اثربخشی لازم را نداشتهاند.متأسفانه،با وجود اثربخشی پایین دانشآموختگان نظام آموزش عالی،هزینه انجامشده در نظام آموزش عالی کشور جهت تربیت نیروی انسانی متخصص،از 39 میلیارد ریال در سال 60،به 356 میلیارد ریال در سال 79 رسیده و به عبارت دیگر،مجموع این هزینهها حدود 90 برابر شده است.صرف نظر از هزینههای هنگفت مصرفشده و بدون استفاده ماندن این سرمایه انسانی عظیم و خسارتهای ناشی از بیبهره بودن بخشهای اقتصادی از نیروی انسانی متخصص،جامعه ایران در سالیان اخیر شاهد پیامدهای دیگری در این حوزه-اعم از مشکلات اجتماعی و روانی-و همچنین مهاجرت نیروهای انسانی متخصص پرورشیافته در دامن خود بوده است.بنابراین،با توجه به آنچه اشاره شد،برنامهریزان و تصمیم سازان در هیأت دولت، نظام آموزش عالی و بخشهای اقتصادی،لازم است تا ضمن بازنگری سیاستهای بخش آموزش عالی در دهههای 60 و 70 و همینطور سیاستهای اشتغالزایی در کشور،جلوی هدر رفتن سرمایههای ملی و بروز مشکلات اجتماعی حاصل از بیکاری قشر عظیم تحصیلکرده را بگیرند.
خلاصه ماشینی:
"نیروی انسانی شاغل در ایران و جایگاه فارغ التحصیلان نظام آموزش عالی سعید اسلامی* چکیده طی دهه 0731 خورشیدی به بعد،با توجه به تحولات بازار کار ایران و سیاستهای گسترش آموزش عالی، موضوع اشتغال و بیکاری بویژه در میان دانشآموختگان نظام آموزش عالی،به یک چالش پیش روی اقتصادی ایران تبدیل شده است.
متأسفانه،با وجود اثربخشی پایین دانشآموختگان نظام آموزش عالی،هزینه انجامشده در نظام آموزش عالی کشور جهت تربیت نیروی انسانی متخصص،از 93 میلیارد ریال در سال 06،به 653 میلیارد ریال در سال 97 رسیده و به عبارت دیگر،مجموع این هزینهها حدود 09 برابر شده است.
در فرایند توسعه مطلوب، سهم شاغلان بخش صنعت،ابتدا افزایش مییابد و پس از نخستین مراحل صنعتی شدن،سهم بخش صنعت باید به جدول1-توزیع جمعیت شاغل به تفکیک بخشهای اقتصادی در دوره 57-5431 کل کشور (به تصویر صفحه مراجعه شود) مأخذ:سرشماری عمومی نفوس و مسکن سالهای 5431،5631 و 5731 و طرح جاری جمعیت سال 0731.
افزایش ظرفیتهای آموزش عالی؛از طریق ایجاد دانشگاهها و مراکز آموزش عالی دولتی و غیر دولتی در کلیه استانها،موجب افزایش قابل ملاحظه عرضه فارغ التحصیلان دانشگاهها شده و عدم هماهنگی جدول 6-توزیع شاغلان با تحصیلات دانشگاهی در بخشهای اقتصادی در دوره(08-5431) (به تصویر صفحه مراجعه شود) مأخد:سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سالهای 5431،5531،5631،5731 و آمارگیری از ویژگیهای اشتغال و بیکاری خانوار در سال 0831.
4-سهم دانشآموختگان آموزش عالی در ارزش افزوده بخشهای اقتصادی جهت مقایسه سهم نیروی انسانی متخصص و غیر متخصص در ارزش افزوده هریک از بخشهای اقتصادی و شناسایی مقدار اثربخشی دانشآموختگان نظام آموزش عالی در ایجاد ارزش افزوده،نتایج سهطرح تحقیقاتی را که بهطور مجزا در سهبخش خدمات، کشاورزی و صنعت کشور انجامشده،در نظر گرفتهایم."