خلاصه ماشینی:
"در این دسته آثار،او میکوشد مفاهیم و علوم سنتی را که با ظهور فلسفه مدرن از بین رفته یا مغفول واقع شده،احیاء کند.
جان کلام در نگرش متافیزیکی گنون،که شالوده مکتب سنتگرایی را شکل میدهد،از این قرار است: حقیقت اصیل و جاودانه،که خود را در سنتهای مختلف دینی و نظامهای متکثر فلسفی ظاهر میکند،در جهان مدرن از میان رفته است.
شأن و ارزش علوم طبیعی سنتی و نیز مدعیات بیراه علم سکولار جدید،هردو برحسب میزان دوری یا نزدیکیشان به این اصول ما بعد الطبیعی قابل محاسبهاند.
به این معنا گنون یک«متافیزیسین»برجسته و شاخص است که عمر خود را در پای شناخت و ترمیم خطاهای متافیزیکی دنیای متجدد گذاشت.
گنون ریشه این آفت و نقیصه را در توهم نسبت به امور واقع میداند؛آفتی که حاصل علم نامقدس مدرن است.
د. روششناسی گنون مسأله ظهور روش تجربه و مشاهده در علوم جدید را با این سؤال بررسی میکند:چرا علوم تجربی مبتنی بر آزمون و مشاهده فقط در تمدن مدرن رشد و گسترش یافت و در تمدنهای پیشین هرگز چنین بسط و بلوغی پیدا نکرد؟پاسخ گنون این است که جهان مردن به حکم تمایل شدید و تعلق خاطر انحصاری به محسوساتی که از مجرای تجربه بیواسطه حسی حاصل میآیند،به رشد روش تجربی مبتنی بر آزمون و مشاهده کمک کرد.
گنون معتقد است،وقتی علوم طبیعی را در زمینه و بستر«سنتی»در نظر بگیریم،دو کارکرد مرتبط خواهند داشت:اول اینکه علوم طبیعی سنتی،هر جزئی از اجزاء طبیعت را به عنوان عضوی از هرم سلسله مراتبی وجود تحلیل میکند و وحدت بنیادینی را که در حوزهها و قلمروهای متکثر جهان است."