چکیده:
پیکر گردانی عبارت است از تغییر شکل ظاهری،ساختمان،اساس هستی و هویت قانونمند شخص یا چیزی با استفاده از نیروی ماوراء طبیعی.این اسطوره قلمرو بسیار وسیعی را دربرمیگیرد،زیرا کمتر موضوع مادی یا ماوراء طبیعی است که پدیدهی پیکر گردانی آن را در بر نگیرد.در بستر پیکر گردانیهای اساطیری،همیشه شاهد تغییر بستر محیط زندگی انسانهایی هستیم که به همراه تغییرات پیچیدهی هستی مادی و معنوی خود،اسطورههای پیچیدهی دگرگونی را نیز میآفرینند و حکایت خود را در زبان و تعابیر اساطیر بازگو مینمایند.در این گفتار،نگارنده با روش سند کاوی و به شیوهی تحلیلی-توصیفی به بیان ویژگیهای پیکر گردانی، انواع،شکلها و ظهور اسطورههای مربوط به آن پرداخته و منطق اسطورههای پیکر گردانی و کهن الگوها را نشان داده و نقش آنها را در بر آوردن آرزوهای انسانی بازگو کرده است.
خلاصه ماشینی:
"عملکردها و تواناییهای خارق العادهی معنوی او،استنباط میشود یا جلوه کردن به صورت مخلوقات و موجوداتی که ترکیبی از انسان و حیوان و گیاه و اشیاء هستند و یا
ایزد بهرام نیز در پیکر گردانی بیهمتاست و خود را به صورت باد،گاو زیبای زرین مو،
است سیاش و کیومرث،یعنی قهرمانان و خدایان گیاهی و زمانی به شکل حیواناتی چون اسب و سیمرغ آشکار میشوند و گهگاه قدرت خویش را در آب حیات و رویین تنی و
2-انسان هزار چهره نیز دارای قدرتی است که خود یا دیگران و یا اشیاء را تغییر پیکر
در این ماجرا،سیمرغ که فردوسی او را مرغ فرمانروا میخواند،81با رستم گفتگو میکند و علاوه بر آنکه راز آسیب پذیری چشم اسفندیار را برای او فاش میسازد،با رستم
استفادهی خود وفادار است و علی رغم همهی مقدمات عقلانی منطقی داستانهایش، نمیتواند پیکر گردانیهای ایزدان،اهریمنان و دیگر موجودات اساطیری را پنهان سازد و
این مورد نیز،این سروش است که به صورت سیمرغ بر زال جلوه میکند.
دیگری نیز در شاهنامه ظاهر میشود و آن وقتی است که سیمرغ به رستم دستور ساختن
حتی زمان و مهلتی نیز برای دگرگونی و تغییر مورد نیاز نمیباشد و هر پیکر گردانی تازهای همچون امر«کن»انجام میپذیرد که بلافاصله صورت تحقق به خود میگیرد.
آنچه در اسطورهی گیل گمش اتفاق میافتد،چیزی جز این نیست که انسان خودشناس،دیگرانشناس نیز هست و به همان نسبت که از گذشتهی خود آگاهی دارد و
خود مربوط میشود و این پیوند غالبا در حکم بیان هویت انسان است و حس وحدتی معدوم نشدنی به وجود میآید که"