چکیده:
اسطوره از خانواده ی روایت هایی است که هستی را آن گونه که بشر روزگار باستان دریافت می کرده است، به نمایش می گذارند و چنین وامی نمایند که حقایقی ازلی با اعتبار ابدی را در خود دارند. اسطوره چندین گونه دارد و از گونه های بسیار مهم آن، اسطوره ی آغاز است که سرآغازها را آن گونه که بشر روزگار باستان بدان باور داشته است، روایت می کند. در این مقاله، به بررسی سرآغاز جانوران از دریچه ی باورهای اساطیری ایرانیان باستان پرداخته ایم. در چنین پژوهشی نباید از یاد برد که اکثر قریب به اتفاق متون ایران باستان و میانه مفقود شده اند، اما محتوای برخی از آن ها به طور کامل یا ناقص و به طرق گوناگونی چون ترجمه، تلخیص، اقتباس، ردیه نویسی و شیوه های دیگر، در متون دوره ی اسلامی بر جای مانده است و هر چند که برخی از متون دوره ی اسلامی از این جهت، سخت مغشوش اند، اما برخی دیگر نیز چون سنی ملوک الارض و الانبیاء اثر حمزه ی اصفهانی و زین الاخبار اثر گردیزی از دقتی شگفت برخوردارند، آن گونه که پاره هایی از این دو منبع، یادآور اوستا، وداها و منابع یونانی دوره ی باستان است.
خلاصه ماشینی:
"3-پیدایش و پرورش جانوران 3-1-اسب:نام اسب در ردیف جانوران پنجگانه ذکر شده است2و از دویست و پنجاه و دو نوع و پنج گونه گوسفندی است که از منی گاو یکتا آفریده پدید آمد،آنگاه که آن گاو از تاخت اهریمن کشته شد(روایت پهلوی،55-54).
3-3-2-خانگی و دستآموز کردن پرندگان:مطابق روایت فردوسی،طهمورث تعدادی از مرغان شکاری را دست آموز کرد و ماکیان و خروس را خانگی کرد: ز مرغان مر آن را که بد نیکتاز#چو باز و چو شاهین گردنفراز بیاورد و آموختنشان گرفت#جهانی بدو مانده اندر شگفت چو این کرده شد ماکیان و خروش#کجا بر خروشد گه زخم کوس بیاورد و یکسر به مردم کشید#نهفته همه سودمندش گزید بفرمودشان تا نوازند گرم#نخوانندشان جز به آواز نرم چنین گفت کاین را ستایش کنید#جهانآفرین را نیایش کنید (شاهنامه،ج 1،37-36) اما بلعمی،پروردن ماکیان و خروس و خانگی کردن آنها را به کیومرث منسوب میکند:کیومرث روزی از شهر بیرون آمد،«وقت نماز پیشین بود7یکی خروس سپید دید بر میان(راه)ایستاده،و یکی ماکیانی به دم اوی و ماری پیش خروس و آهنگ او کرده،و خروس بر مار(حمله)همی برد و به غلبه او همی زد.
از این فقره زامیاد یشت به یک همراهی دیگر نیز میرسیم و آن همراهی گندرو و زر(طلا)است که در روایت فردوسی نیز به چشم میخورد: چو کشور ز ضحاک بودی تهی#یکی مایه ور بد به سان رهی که او داشتی گنج و تخت و سپاه#شگفتی به دلسوزی کدخدا ورا کندرو خواندندی به نام#به کندی زدی پیش بیداد گام (شاهنامه،ج 1،71) 6-11-لاکپشت:روایت پهلوی،لاکپشت و کشف را جدا از هم نام برده است و پیدایش هر دو را از ازدواج جمک و دیو میداند،اما بندهش پیدایش سنگپشت را در آن هنگام میداند که اهریمن از بیهوشی سه هزار سالهاش برخاست و انواع خرفستران و جانداران زیان آور را بر زمین هشت و سنگپشت از شمار آنها بود."