خلاصه ماشینی:
"برای نمونه،ظاهرا در اسطورهها و معتقدات باستانی ایرانی غیر از گیومرث، هوشنگ و تهمورث و جمشید نیز نمونههای نخستین انسان محسوب میشدند(رک: کریستن سن 7731:صفحات گوناگون)،ولی در داستان حماسی،همهی این اشخاص در وجود واحد گیومرث به نمود در آمده،ویژگی نخستین انسان بودن را بدو بخشیدهاند و خود در تسلسل روایی شاهنامه به فرزندزادگان او تبدیل شدهاند،یا سیاوش که به اعتقاد دو تن از محققان شاید او نیز از مصادیق اولین انسان در اساطیر ایرانی بوده است(رک:سرکاراتی،8731:801؛خالقی مطلق،2731:99-401)،چند مورد از اجزای داستانی گیومرث و جمشید را در خود گرد آورده است،مثلا:به روایت اوستا(وندیداد،فرگرد دوم،بند 5)در عصر شهریاری جمشید،بیماری و مرگ وجود نداشت(رک:دوستخواه،7731: ج 2،666)،در سیاوش گرد هم طبق برخی دست نویسهای شاهنامه: نبینی بدان شهر بیمار کس یکی بوستان بهشت است و بس (مسکو،0461/601/3)32 بعید نیست همچنانکه کریستن سن نیز حدس زده است،کنگدژ سیاوش خود،از ور جمشید تقلید شده باشد(رک:کریستن سن،8631:031).
3-نتیجه انواع دهگانهی مذکور،مهمترین ارتباطها و تفاوتهایی است که میان اسطوره و حماسه به استناد شاهنامه و منابع دیگر قابل تقسیمبندی است و چه بسا با تأملات بیشتر و دقیقتر باز بتوان بر شمار و گونههای آن افزود،اما بیتردید، مصادیق آنها در فرهنگ و ادب ایران بیش از چند نمونهی کوتاهی است که در این گتار برای آشنایی آورده شده است،همچنین مرز دقیق و قاطعی بین این بخش بندیهای قراردادی وجود ندارد و گاهی بعضی شخصیتها و عناصر حماسی و اساطیری میتواند زیر چند موضوع طرح و بررسی شود."