چکیده:
باستانی از نظر موقعیت و دورههایی که مشمول آنهاست،مدنظر است. این روش نیازهای اطلاعاتی را که برای تفسیر تاریخی زیستگاه لازم است، برآورده میسازد.بر این اساس،تمامی سطح شهرستان مورد بررسی قرار گرفته است.مبنا وشاخص شناخت دورهها را حفاری در محوطههای گنج دره،تپه عبد الحسین،تپه آسیاب،تپه سراب،گنج دره،گودین تپه و تپههای سه گابی،بیستون،کنگاور،قلعه یزدگرد و دیگر محوطههای حفاری شده در غرب کشور،تسهیل نموده است. در بررسی نواحی مختلف صحنه،برنامهای جهت شناسایی ابزار سنگی دوران پارینه سنگی صورت نگرفته است و بیشتر توجه به دورهی نئولتیک تا زمان حال بوده است.در این مقاله تعداد 102 محل مکشوفه از شهرستان صحنه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و برمبنای آمار و تحلیلهای آماری به کلیت استقرارهای مختلف پرداخته میشود.امروزه بررسیهای باستانشناسی برای تعیین موقعیت مکانهای باستانی و ثبت ویژگیهای آنها انجام میگیرد تا اطلاعات کلی دربارهی تاریخ و تحول اسکان جوامع و دیگر اطلاعات مورد نیاز،در مناطق گوناگون به دست آید.این بررسیها عموما گامی مهم در برنامههای تحلیلی توسعه و تحول تاریخی انسان و کاوش در منطقه تلقی میشود. کارکرد و اهدافی که در بررسیهای باستانشناسی دنبال میشود، متعدد است:این اهداف عموما شامل برآورد جمعیت منطقه؛تغییر آن در داز مدت؛ارتباط مکانهای باستانی با محیط زیست و منابع طبیعی؛تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقهای و سلسله مراتب مکانهای باستانی و ارتباط فضایی آنهاست. شیوهی بررسی باستانشناسی شهرستان صحنه براساس روش بررسی مکان نگاری است.همچنانکه میدانیم در این روش بررسی تمام مکانهای
خلاصه ماشینی:
"مجلهی مطالعات ایرانی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی مرکز تحقیقات فرهنگ و زبانهای ایرانی دانشگاه شهید باهنر کرمان سال ششم،شمارهی یازدهم،بهار 6831 نگاهی به دستاوردهای طرح پژوهشی بررسی و شناسایی باستانشناسی شهرستان صحنه* دکتر یعقوب محمدیفر استادیار دانشگاه بو علی سینا چکیده امروزه بررسیهای باستانشناسی برای تعیین موقعیت مکانهای باستانی و ثبت ویژگیهای آنها انجام میگیرد تا اطلاعات کلی دربارهی تاریخ و تحول اسکان جوامع و دیگر اطلاعات مورد نیاز،در مناطق گوناگون به دست آید.
(Braidwood,1960,695) از دیگر مکانهای قابل توجه در این دوران میتوان به تپههای سیاهبید و موریان اشاره نمود که دارای دو گونه سفال با نقوش سفید بر روی زمینهی سیاه و سفالهای نوع جی هستند.
3-2-5-دورهی مس و سنگ جدید:این دوره با توجه به لایه نگاری در لرستان شرقی و گودین تپهی کنگاور،به سه مرحله تقسیم میشود و در منطقهی ماهیدشت به عنوان فاز دهسوار (Henrikson,1985,74) شناخته شده است.
از نظر تکنیکی تداوم ظروف سفالی بین دو دورهی حسینآباد و چشمهنوش (Levin and Young,1974,16) وجود دارد ویژگی عمدهی سفال دورهی گودین VII ،سفالهای خشن صیقل نشده با مادهی چسباننده کاه است که اغلب به صورت ناتمام در کوره پخته شدهاند.
این دوره پس از مجموعهی سفال گودین II و پیش از موادی که آنها را به روشنی میتوان اشکانی دانست،تعلق دارد Young,1975,193 )که اخیرا لوین این اصطلاح را به همهی نواحی غرب ایران تعمیم داد(لوین،1831،674) و آن را با آنچه هرینک پارتی قدیم نامیده است،برابر میسازد.
. (Keall,1979,158) در مجموع،در مورد سفال غرب ایران میتوان گفت که در این منطقه شکلها و گونههای ویژهای وجود دارند که بهطور اساسی با سفالهای جلینگی در سدهی دوم پیش از میلاد تا سدهی سوم میلادی مشخص و تصویر میشوند."