خلاصه ماشینی:
"تو همان پیشرو هستی که برای زندگی دنیا پیراهنی بافت بر دوکی جز آنکه پیراهن عثمان بر آن بافته باشد،و برای دین شمشیری تراشید از فلزی جز آنکه شمشیر معشوق«قطام»از آن ریخته و (به تصویر صفحه مراجعه شود) در میان همین گروه کمشمار،چهرهء علی بن ابیطالب میدرخشد،آنهم در هالهای از تابش رسالت و در سایهای از پیامبری که بر آن با هماهنگی و کمالگرائی گستردهاند و او از ایندو، رنگ و نقش پذیرفته است.
اگر علی بن ابیطالب در گذار زمان برای مدتی کوتاه میان بصره و کوفه یا مکه و مدینه محدود مانده باشد،منافاتی ندارد با اینکه پهلوانی باشد در نورد زمان و مکان و گامهایشان از بلندی در رهگذر کاروان بشریت از منزلی به دیگر منزل نهاده شود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) کلمهای که از دو لبت فرو غلتید،هنوز که چهارده قرن میگذرد،شرم دارد تا به اقلیم زمان یا مکانی درآید،زیرا که از ارزشهای اندیشه و تپشهای مکانی درآید،زیرا که از ارزشهای اندیشه و تپشهای قلب زندگی باردار است و بسی دورتر از آنکه در محدودهای بگنجد.
همهء اینها را گفتم تا این نتیجه را بگیرم که بیهودگی و رسوائی است اگر شخصیت مردی چون علی بن ابیطالب را با رشته حوادثی ببندیم که بدور او شرایطی غمناک تنیده بدانسان که باد لکه ابری را به فضا بپراکند.
این حوادث فقط صورتها و عوارضی است که هرقدر انبوه شود انبوه شود یا مغرضان انبوه نمایند،جوهر وجود علی بن ابیطالب از پشت آنها بسان خورشید از پس ابرها نمایان و تابان است."