خلاصه ماشینی:
"روزی از درون کعبه قدم بر جهان میگذاری،فردا بر دوش ختم المرسلین قرار میگیری.
روزی دیگر بر مسند حکومت غرب و شرق مینشینی و در همان حال با دست خود بر کفش پروصلهات وصلهای دیگر میزنی و میگویی که تمام این حکومت در نظرم به اندازه این نعلین کهنه ارزش ندارد مگر اینکه بتوانم حق مظلومی را از ظالمی بستانم.
کودکان یتیم را بر دوشت سوار میکنی با دست خود تنور خانهی پیرزنی را روشن میکنی و صورتت را مقابل آتش میگیری و از خدا میخواهی که علی را بخاطر کوتاهیاش ببخشد.
به اسم تو کشتی نوع را نجات میدهد و تو را شمشیر نبوت و معجزه رسالت و نگین خاتم نبوت،همکفو ناموس خدا،رهبر پیشانیسفیدان و روز محشر،پردهدار غیب و تاج عزت سرور رسولان قرار میدهد.
چرا که این تویی که بر دوش پیامبر قرار میگیری.
بشریت باید تا ابد بر سر خویش زند و خاک بر سر بریزد که چون تویی در این دنیا خانهنشین میشود."