خلاصه ماشینی:
"در کتب رجال حدیث شیعه معمولا افراد این گروههای دوم(یعنی آنان که ائمه را خدا میدانستند و عملا با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقهء اسلام و تشیع خارج شده و گروههای مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعبیراتی نظیر فاسد المذهب یا فاسد الاعتقاد و اهل تخلیط(تفسیر باطنی از شریعت)مشخص شده،و گروه اول که همچنان در داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح«غلات درون گروهی»بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع،فی مذهبه (یافی حدیثه)ارتفاع،مرتفع القول،یا فیه غلو و و ترفع ممتاز گردیدهاند که همه حاکی از تندروی و«بلند پروازی»نا به جای کسانی است که ائمه را گرچه خدا ندانستند ولی آنان را به ناحق از مقام واقعی خود بالا برده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظایر آن،موجوداتی فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند.
در برابر تلاشهای علمای قم،مفوضه هم طبیعتا بیکار ننشستند و آنان و سایر شیعیان معتدل را مقصره خواندند،نامی که پیش از آن در تداول طرفداران اهل بیت(ع)در اعصار اولیه بر عثمانیه و طرفداران امویان اطلاق میشد که نسبت به مقام امیر المؤمنین(ع)بیاحترامی میکردند و اکنون نیز گرچه اطلاق آن بر این گروه از شیعیان،اینچنین توجیه میشد که آنان در درک و وصول به واقعیت و حقیقت و کنه مقام ائمه عاجز ماندهاند،با این همه روشن است که آن نام همچنان رائحهء اتهام به تسنن و ضدیت با آل علی(ع)را در خود داشته و به عنوان ناسزا(مثل اصطلاح در ادبیات شیعه پس از قرن دوم معنی و مفهوم تازهای یافت در برابر اصطلاح تفویض که دومی به معنی غلو و تندروی در حق الله است و اولی به معنی کوتاه آمدن و تفریط در مورد فضایل آنان،با فرض آنکه هر دو طرف جزء جامعهء شیعه و پیرو احکام و فقه و کلام این مکتب هستند و حساب خود را مانند غلات تندرو یا اهل سنت محب اهل بیت از مذهب تشیع جدا نکردهاند."