خلاصه ماشینی:
"او را که با قامتی آکنده از شجاعت خدنگ بر پشت ذو الجناح استوار و بیهراس از فوج لشکری که پیش رو داشت میخواست با یارانش در دنیا وداع کند و تا دیدار آنها در محضر حق،باری دیگر بر آن رزمآوران میدان شجاعت نظر کند،اسب امام حرکت کرد،سپاه نیز حرکت کرد اما به قهقرا،آنان نیک میدانستند که حریف این شیر بیشه شجاعت نیستند آنان حسین بن علی(ع)را خوب میشناختند تمام لشکر که حدود سی هزار بودند،یا لااقل سرجنبانان آن لشکر بهتر از خود امام،او را میشناختند،میدانستند که اگر ده برابر این لشکر هم باشد،حسین مرد ترس نیست،مگر نه اینکه او فرزندکننده در خیبر،علی(ع)است که یک تنه در خیبر را از جای کنده و روی خندق انداخت و فوج کنار زد و از کشته آنان پشته ساخت،همان،مگر نه این،همان حسین جنگ صفین است که وقتی بر اسب مینشست سپاه معاویه از هراس او اسبهایشان را به عقب میبردند."