چکیده:
ادبیات دارای این ویژگی ذاتی است که میتوان به کمک دانشهای گوناگون به آن نگریست و آن را بررسی کرد.یکی از این دانشها زبانشناسی است. زبانشناسی را مطالعهی علمی زبان تعریف کردهاند و ادبیات را بنا به تعریف شفیعی کدکنی: «حادثهای که در زبان وی میدهد».بنابراین،میتوان نتیجه گرفت که زبانشناسی حق دارد در مطالعات ادبی نقش داشته باشد.در این مقاله مؤلف با استفاده از ابزارهای علم زبانشناسی به بررسی صنعت استعاره میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"از این دانشها زبانشناسی است.
تشبیه است:او ردهبندی دیگری مبتنی بر
استعاره در میان منطقیون،کلامی
غیر حقیقی تلقی شده است که اعتبار
اما در این میان از قرن 81 به بعد
از نظر ویکو استعاره در زبانهای
استعاره در سیر تکوین زبان قائلاند.
مجاز و تشبیه صورت میگیرد.
علاقه شکل میگیرد و استعاره نیز
است و تأثیر آن نیز به واسطهی
و به این علت تأثیرگذار است چون یک
و مجاز نیز همواره دقیقا متمایز از
از این جهت نیز استعاره نوعی
بیشتر برای کشف ارکان تشبیه است.
و محور جانشینی است.
رابطهی معنایی میان معنی حقیقی و
محذوف را نیز شامل است.
مجاز آرایهای است که در اثر انتقال معنایی
نیز کاربرد فراوان دارد و به همین دلیل
به جای واحد دیگر از روی محور جانشینی
گفتیم استعاره نوعی تشبیه است که همهی
نیز اتفاق افتاده است.
نشانههای زبان مبتنی بر جانشینی معنایی
از روی محور جانشینی است.
توصیف استعاره از دیدگاها نشانداری
یکی دیگر از روابط مفهومی است که برای
لازم الوجود است و نسبت به سایر اجزا
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اجزا به کار رود؛مانند پایه برای میز،در
ابداع استعاره میزند،قصد بر آن دارد که
و این کار را بر پایهی وجه تشابه یا وجه
نشانداری التزامی صادق میان اجزای همان
واژگان زبان ثبت نشده است.
واژگان زبان راه یافته است(صفوی،
جانشینی معنایی است که انتخاب یک
نشانهی زبان بهجای نشانهای دیگر باشد.
این تشابه،ویژگی مشترکی است که مدلول
استعاره از منظر مفهوم نشانداری پرداختیم
نشانداری التزامی موجود میان نقش
میرود و استعاره شکل میگیرد."