خلاصه ماشینی:
"هری قصد دارد که به کلبهء«هاگرید»41 حمله کند و«پیتر پتی گرو»42را به دام اندازد،اما هرمیون مانع از انجام این کار میشود و از او میپرسد،چه حالی به او دست میدهد که اگر او (هری)خود را در حال حمله به سوی کلبه هاگرید ببیند.
هرمیون شجاعانه میکوشد تا مانع از ملاقات هری و رون با«دراکو مالفوی»44،برای یک دوئل(مبارزه)،در داستان سنگ جادو(اکسیر)شود و همچنین،او داوطلب ربودن عنصری میشود که آنها برای تهیه اکسیر حیات به آن نیاز دارند که مستلزم دستبردن زدن هرمیون به کمد خصوصی پروفسور اسنیپ،در اتاقش است.
این نکته اهمیت بسیار دارد که هری برای دانش علمی هرمیون ارزش قائل است و به آن احترام میگذارد و هرگز در طول داستان،خواننده شاهد این نخواهد بود که به او صفت«عقل کل»بدهد،خلاق رون که گاهی هرمیون را چنین خطاب میکند.
نتیجهگیری درحالیکه رولینگ،هری را به نحوی شخصیتپردازی کرده که بهطور معمول،وجه اصلی قهرمان اسطورهای مرد به او اختصاص دارد، طوری که اغلب دست به کارهای«قهرمانانه» میزند-مثل مبارزه با ولدمورت-هرمیون نیز به شکلی شخصیتپردازی شده که نقش اصلی،به نوان یک قهرمان مؤنث به او اختصاص پیدا کرده است؛یعنی او در مقابل بقیه افراد،نسبت به هری بسیار حساستر است.
با این همه،دوگانگی(تضاد)موجود بین آنها که برای هری،نقشی آمیخته از عدم اطمینان و ترس،به همراه قدرت و شهامت قائل شده و برای هرمیون حفظ خونسردی و استفاده از منطق،به همراه بهرهگیری از توانایی و شجاعت را در نظر گرفته است-و ترکیب این خصوصیات با یکدیگر، باعث پدید آمدن شخصیت قهرمانی منحصر به فردی شده که مظهر شیطان را که همان ولدمورت است،شکست یمدهد."