چکیده:
است.پارهای از رخدادها و توصیفها به تفصیل نقل شدهاند و پارهای از آنها به اختصار.نکتهء آخر این که در این داستان،راوی هم به عنوان راوی حضور دارد و هم به عنوان شخصیت اصلی.مقالهء حاضر به بررسی روایت،داستان و پیرنگ در«گلدستهها و فلک»جلال آل احمد اختصاص یافته است.مطالب مقاله،پس از مقدمه که اشارهای به جلال و آثار اوست و نقل ء داستان، عمدة شامل دو بخش است:در بخش اول،عناصر پنجگانهء روایت و در بخش دوم،داستان و پیرنگ در گلدستهها و فلک بررسی شده. در این داستان که رخدادهای آن از زبان شخصیت اصلی که کودکی دبستانی است،نقل میشود،شخصیت اصلی در پی دستیابی به هدفی خاص-بالا رفتن از گلدستههای مسجد معیر الممالک-است.وی در راه رسیدن به هدف با موانعی روبهروست،ولی با طرح نقشهای موفق میشود موانع را پشت سر بگذارد و به هدفش برسد.در کنار رخداد اصلی داستان-بالا رفتن از گلدستهها-رخدادهای دیگری نیز نقل میشود که با توجه به این امر،پیرنگ داستان از دو«پیرفت»تشکیل شده است.راوی در نقل رخدادها از شیوهء«بازگشت به گذشته»بهره برده
خلاصه ماشینی:
"البته،شیوهء بازگشت به گذشته در این داستان بهگونهای است که راوی در چند جای داستان به گذشته بازمیگردد و به مناسبتهای مختلف،از جمله، یک بار در اثنای نقل ماجرای روز اول رفتن به مدرسه و بار دیگر ضمن بیان ماجرای تلاش برای باز کردن قفل در راهپلهء بام مسجد،به خاطراتی از خانهء پیشین و ماجرای نقل مکان به خانهء جدید اشاره میکند.
با ورود به مدرسه که راوی دلیل آن را نداشتن دلخوشی در خانه و محلهء جدید میداند،فصل جدیدی در زندگی او گشوده میشود و او میتواند با رفتن به مدرسه و پیدا کردن دوستان جدید و سرگرم شدن به درس و تحصیل،دلتنگیهای ناشی از زندگی در خانه و محلهء جدید را فراموش کند و با توجه به این مسأله زندگی او در وضعیت متعادلی که محصول حادثهء پیشآمده در داستان است،قرار بگیرد،ولی در همان روز اول ورود به مدرسه،چشم راوی به گلدستههای مسجد معیر الممالک که در همسایگی مدرسه قرار دارد،میافتد و او که کودک زرنگ،کنجکاو،نترس و ماجراجویی است،هوس میکند که از گلدستهها بالا برود و همین امر باعث شکل گرفتن پیرفت دوم-که پیرفت اصلی داستان نیز هست و حادثهء اصلی داستان در آن قرار دارد-میشود.
رخدادی که در پیرفت اول اتفاق افتاده،واقع شدن خانهء شخصیت اصلی داستان در مسیر خیابان است که به خاطر این امر،او و خانوادهاش ناچار به ترک خانه در سید نصر الدین و نقل مکان به خانهای در ملک آباد میشوند،و رخدادی که در پیرفت دوم اتفاق افتاده،بالا رفتن شخصیت اصلی داستان به همراه دوستش اصغر ریزه از گلدستههای مسجد معیر الممالک است."