خلاصه ماشینی:
اما آمیب سائقی دارد که،حتی اگر فقط سائق«سادهء»شیمی فیزیکی باشد،باعث میشود چنان رفتار کند که گویی در محیط خود به جستجوی غذاست،و این عمل کنجکاوی همان چیزی است که ما آن را در همهء جانداران آشناتر میبینیم.
اگر موقعیت ارضای کنجکاوی خود را راههایی که سود آنی دارند از دست بدهد،خود را راههای دیگر ارضا خواهد کرد-حتی ممکن است به راههای تأسف انگیزی کشانده شود که مصداق این ضرب المثلها هستند؛«کنجکاوی گربه به قیمت جان او تمام شد»،«سرت به کار خودت باشد.
اما این گمان برای همه حاصل میشود که اشیاء ابتدا موجود بودهاند و به کار بردن آنها بعدا صورت گرفته است.
اعتماد آدمی به رام شدن طبیعت نیاز به فراهم ساختن سیستم منظمی برای یادگیری این مسئله داشت که چگونه باید از مشهودات به قوانین زیر بنای آنها پی برده شود.
کشف مقداری دانستنی به عنوان نتیجهء اجتناب ناپذیر بدیهیات(قیاس)،بازی جالبی است، یونانیان دوستدار این روش در هندسه موفقیت پیدا کردند اما چنان دلباختهء آن بودند که دو خطای بزرگ مرتکب شدند: نخست آنکه قیاس را تنها وسیلهء معتبر کسب دانش میپنداشتند.
سیستم کوپرنیک از جهتی تغییری قاطع نبود، زیرا کوپرنیک فقط بدیهیات را تغییر داده بود و 2000 سال پیش از او اریستارکوس قبلا مرکز جهان بودن خورشید را عنوان کرده بود،این بدان معنی نیست که تغییر دادن یک قضیهء بدیهی کار کوچکی است.
اما انقلابی که کوپرنیک آغاز کرده بود فقط متضمن تغییر بدیهیات نبود،بلکه سبب شد که یک سلسله نظریات جدید دربارهء طبیعت حاصل شود.
اما در سال 1800 این کار غیر عملی بود.