خلاصه ماشینی:
از تحقیقاتی که قانون تعلیمات اجباری کودکان معلول در کشور فرانسه از سال 1882، در شوروی از سال 1927،در دانمارک همزمان با تصویب قانون اساسی جمهوری، در برخی از نواحی سویس در 1899،در زوریخ در 1900،در بال ویل در سال 1929، در کشورهای مجارستان،کویت،لهستان، سوئد و چکسلواکی در سالهای بسیار نزدیک،یعنی بین 1960 و 1966،اجباری بودن اینگونه تعلیمات صورت عمل گرفته است.
در کشور بلژیک،در سالهای اخیر، در امر تحصیل کودکان معلول تحولی رخ داده است؛بدین معنی که در این کشور که تا چندی پیش بهموجب قانون مصوبه در سال 1914 کودکان معلول از تحصیل معاف بودند،به موجب قانون دیگری که در سال 1931 به تصویب رسیده است خانوادهها موظف گردیدهاند که در صورتی که مدرسهء کودکان استثنایی در دسترس آنها قرار گیرد اجبارا کودکان خود را بدان مدرسه بسپارند و همین امر موجبات تعمیم و تکثیر مدارس و تعلیم بیشتر کودکان معلول را فراهم آورده است.
اما برای کودکانی که نقایص دماغی دارند و تشخیص و طبقه- بندی آنها بسیار دشوار است،در بیشتر کشورها عنوان«مبتلایان به امراض دماغی» را که همهء اینگونه کودکان را در بر می- گیرد به کار میبرند،عنوانی که به دستگاههای تشخیص استعداد اجازه میدهد که حالات روانی هریک ازاین کودکان را مورد دقت و مراقبت قرار داده و آنها را تحت نظر شایان اعتماد قرار دهند.
تشکیلات تربیتی از لحاظ کیفیت تشکیلات تربیتی مربوط به کودکان معلول در کشورهای مختلف،باید توجه داشت که در بیشتر کشورهای مترقی همعرض مدارس معمولی مراکزی نیز برای تعلیم اینگونه کودکان به وجود آمده است.
تشکیلات آموزشگاهی در مورد تشکیلات اموزشگاهی و وضع تحصیلی جوانان معلول باید توجه داشت که در بیشتر کشورها سطح معلوماتی که برای اینگونه معلولین در نظر گرفته میشود مبین مدت تحصیل آنها نیز هست.