خلاصه ماشینی:
مثلا خشکسالی ممکن است تراکم جمعیت گیاهان یک ناحیه و در نتیجه تراکم جمعیت علفخواران آنجا را کاهش میدهد و به عکس اوضاع مساعد زندگی بر تولید مثل بیفزاید، یا عدهای از افراد یک نوع به علتی سرزمینی را ترک کنند یا عدهای از افراد همان نوع از سرزمینی دیگر بدانجا روی آورند.
چون عدهء موشها بر اثر تولید مثل زیاد میشد و تغییری در میزان مرگومیر آنها حاصل نشده بود، کمبود غذا عاملی شده بود که تراکم جمعیت موش را در زیرزمین محدود می- ساخت.
فرض کنید در ناحیهای از زمین عدهای گوزن زندگی میکنند و تراکم جمعیت آنها در حال افزایش است.
بنابراین، مهاجرت از نقاط دیگر و کاهش مرگ و میر بر تعداد گوزنها خواهد افزود،و این همان جایی است که صحبت دربارهء تغییر تراکم گوزن را آغاز کردهایم.
نتیجه این میشود که با گذشت زمان:1)اجساد گیاهان و حیوانات روی هم انباشته میشوند و سطح زمین و آب دریاها را اشغال میکند و جایی برای زیستن جانداران زنده باقی نمیگذارند.
نوع دیگر ارتباط میان انواعجانداران رقابت است و آن وقتی است که دو نوع جاندار مختلف در محیط معینی زندگی کنند و خوراک معینی بخورند.
وابستگی انواع گوناگون هر اجتماع جانداران چنان است که بین عدهء جمعیت هر نوع و عدهء جمعیت دیگر انواع تعادلی حکمفرماست و این تعادل عموما تا مدتی حکمفرما خواهد بود که عواملی محیطی آن را بر هم نزند.
در این صورت امکان دارد که بعضی از انواع مهاجرت کنند یا به کلی از میان بروند و انواع دیگر بدان مکان روی آورند و چهرهء اجتماع جانداران تغییر کلی یابد.