خلاصه ماشینی:
گاهی ممکن است مردم خود را در پیدایش تغییرات واقعا سهیم بدانند،و به اتفاق آنها را مهار و رهبری کنند،و آنها را به شکل مطلوب درآورند،در این صورت، رابطهء ایشان با این اوضاع و احوال متغیر بر اساس«پیشرفت»خواهد بود.
پیشرفت در آن گونه تغییرات اجتماعی امکانپذیر استکه یک فلسفهء روشن آنها را رهبری کند،و این فلسفه در کوشش افراد به کشف مشکلات و مسائل تغییرات محیطی که در آن زندگی میکنند آشکار میشود.
زیرا تا این امر انجام نگیرد و آنها به همان شکل کلاسیک خود باقی بمانند،هیچ کونه پیشرفت تربیتی و اجتماعی امکانپذیر نیست.
ولی تغییرات اجنماعی پیشرفته-اگرچه ممکن است ظاهرا جنبهء تقلیدی داشته باشد- لکن در حقیقت تغییراتی هستند که اندیشه- مندان یک جامعه ضرورت آنها را در جامعهء خویش احساس میکنند و به وسایل و طرق گوناگون برای ایجاد و توجیه آنها میکوشند،همچون بیماری که دارویی را تنها به وسیلهء درمان خود میداند و پیوسته برای یافتن و به دستآوردن آن از هیچگونه فعالیت و کوشش فروگذار نمیکند،و هر مبلغ پول لازم داشته باشد با طیب خاطر تهیه و تقدیم میکند،اگرچه ممکن است شخص بسیار خسیس هم باشد.
وقتی که وضع آموزش و پرورش به این شیوه تغییر یافت،یا ضرورت تغییرش احساس شد،طبعا عناصر و عوامل مؤثر در کمیت آن دقیقا به وسیلهء متخصصان در مؤسسات صلاحیتدار مورد تحقیق قرار میگیرند،و عوامل الزامی تغییر به ترتیب زیر روشن و بررسی می- شوند: 1-وضع موجود جامعه از تمام جنبهها (اقتصادی،سیاسی،اجتماعی).
3-معلم آینده و آیندهنگر به تمام عقاید و افکار تربیتی گذشته با نظر تردید نگاه میکند،بدون اینکه آنها را تحقیر نماید،و آنها را مجددا مورد بررسی دقیق قرار میدهد.