خلاصه ماشینی:
"تخم بید انجیر خورده است و بتلیین مبتلاست زاده طبع روان وی بر این معنی گواست مشک از پشک و کنه از رشک نشناسد ولیک روز و شب مشعوقه دود است و یار خنفساست بن هنبق هست در دیگش ز یک قاشوق گم بیش از این در دانش و عقلش سخن گفتن خطاست طیب مطایباتش آروق کلم قمری خورده را رونق بازار شکسته و طناب مطنب غزلیاتش در موزونی دیوان(دلشاد ملک معارف) را دست از پشت بسته قد در ازش بر عقل کروی دلیل،و فکر کوتاهش عرش حماقت را جبرئیل است.
و در انجمن یاوه سرائی نفخه معده ترهات و دود روده هذبان بشمار میآید."