خلاصه ماشینی:
"ابن سینا در رسالۀ رگه شناسی میگوید:«جسد کثیف است و روح لطیف معنیلطیفی روح تنکی است و باریک گوهری و روشن سرشتی چنانکه مینایروشن»(ص 90)در بعضی رباعیات که در مجموعههای خیامی آمده بهاین نظریه به شکل شاعرانهای اشاره شده است: {Sجسم است پیاله و شرباش جان است#زنهار گلم بجز صراحی مکنید#شاید که پر از باده شود زنده شومS}حتی خیام در شعر دیگری-اگر از او باشد-میگوید تفاوت گذاشتنمیان روح و جسم«زرق»است یعنی حیله و نفاق و دروغ: {Sآنان که بنای کار بر زرق نهند#آیند و میان جان و تن فرق نهند...
فلسفه با حیرتآغاز میشود و با حیرت پایان مییابد آنها که میپندارند با از بر کردن چنداصطلاح منطق و حکمت یا چند قاعدۀ مشهور فلسفی تمام مسائل راپاسخ میدهند به قول خیام: {Sهر کس زده است دست در شاخی سست#امروز چودی شناس و فردا چو نخستS}جالب است که به این تعبیر«دست در شاخی سست زدن»در دوترجمه نیمۀ اول قرن ششم از کلیله و دمنه یکی ترجمه محمد بن عبداللهبخاری در موصل به سال 544 و دیگر ترجمه نصرالله منشی در هندوستانبرمیخوریم که البته در عبارت عربی ابن مقفع چنین تعبیری نیست ونشان میدهد هر دو مترجم تعبیر خود را از همین رباعی مشهور منسوببه خیام برگرفتهاند:«گروهی چنگ در شاخ تقلید پدران زده»(داستانهایبیدپای،ص 61)و«هر یک به طریق ارث جنگ در شاخی سست زده»(کلیله و دمنه،ص 48)همچنانکه در کتاب تاریخ الوزراء ابو الرجاء قمیتالیف شده در نیمۀ دوم قرن ششم چنین میخوانیم:میان گاو فلک وگاو زمین خران بیش از آنند که در وهم آید(ص 78)که یادآور شعرمشهور خیام است و معلوم میشود که معروف شده بوده است."