چکیده:
عصر آل بویه را می توان عصر شکوفایی مذهب تشیع اثناعشری پس از سالیان متمادی دانست. در یکی از نخستین دهه های حکومتی این خاندان، شیخ صدوق در دربار حسن رکن الدوله حاکم بویهی مناطق جبال ایران حضور یافت. او طی مناظرات متعدد علمی، جالب و خواندنی با علمای سایر مذاهب اسلامی و حتی ملحدان، در محضر رکن الدوله به دفاع از مکتب تشیع اثناعشری پرداخت و به شایستگی از آن دفاع نمود، تا آنجا که نظر مساعد حسن رکن الدوله را به خود و مذهب تشیع اثناعشری جلب نمود. رفتار این دو شخصیت همراه با احترام متقابل بوده است. این مقاله به بررسی تعامل میان این دو شخصیت با عنایت به مکاتبات و مناظرات موجود می پردازد.
خلاصه ماشینی:
")( 18 ) چون سخن به اینجا رسید، سؤال کننده ساکت شد و امیر رکن الدوله گفت: ارتداد بسیاری از مسلمانان با وجود نزدیکی عهد آنان با زمان پیامبر چگونه توجیه پذیر است؟ شیخ صدوق پاسخ داد: چگونه این مسئله توجیه پذیر نباشد، در حالی که خداوند در قرآن فرموده است: (و ما محمد إلا رسول قد خلت من قبله الرسل)( 19 ) و پس از آن فرموده:(أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم)( 20 ) ـ شیخ صدوق، الخصال، 1403، ص 555 / محمدبن حسن طوسی، الامالی، 1414، ص 546 / احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، 1386ق، ج 1، ص 190 / سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ینابیع المودة لذوی القربی، 1416، ج 1، ص 243 و 369 و 384; ج 2، ص 287 / موفق خوارزمی، المناقب، 1414، ص 193.
شیخ صدوق گفت: مخالفت دیگران با ما درباره تعداد ائمه موجب بطلان قول ما نمی شود; همچنان که مخالفت یهود و نصارا و مجوس و ملاحده، موجب ابطال اسلام و معجزات حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) نخواهد شد، و اگر قرار باشد یک خبر به مجرد مخالفت مخالفان باطل شود، نباید به هیچ چیز علم پیدا کنیم; زیرا هیچ خبری نیست، مگر ـ محقق ارجمند، سیدجعفر مرتضی عاملی، به صورت مفصل به بیان این روایت و اختلاف و تعارض موجود در آنها بر اساس منابع اهل سنت پرداخته است."