چکیده:
ابونصر سراج طوسی، از شخصیت های بزرگ دوره کلاسیک است که با نوشتن کتاب اللمع فی التصوف توانست نام خود را در دنیای تصوف ماندگار کند. متأسفانه درباره زندگانی و عقاید وی کمتر بحث شده و اطلاعات ما درباره وی اندک است. در این مقال می کوشیم تا با استفاده از منابع معتبر و کتاب وی، نقاب از چهره این شخصیت برداریم و گوشه هایی از آرای وی را به دست آوریم.مقاله در سه بخش تنظیم شده است; بخش اول اختصاص به زندگانی وی دارد که شامل خاندان، اساتید، سفرها، شاگردان، آثار، وفات، و... می شود، بخش دوم مربوط به جایگاه وی در دنیای تصوف است و در بخش سوم به گوشه هایی از آرای سراج اشاره می کنیم.
خلاصه ماشینی:
"[128] منابع کتاب اللمع سراج در لمع علاوه بر استفاده از سخنان بزرگان، از منابع دیگری هم استفاده کرده که از آن جمله می توان به این کتاب ها اشاره کرد: ـ کتاب المشاهدة از عمرو بن عثمان مکی (291 ق)[129] و به احتمال فراوان در جاهای دیگر هم که می گوید «در کتاب عمرو بن عثمان مکی یافتم»[130] مراد همین کتاب است خصوصا که مطالبی که از این کتاب نقل می کند با موضوع کتاب المشاهدة ارتباط دارد; ـ کتاب ابوداوود سجستانی;[131] ـ کتابی از ابوسعید خراز که در آن آداب نماز را بیان کرده است;[132] ـ کتاب السر ابوسعید خراز[133] که شاید با قبلی یکی باشد; ـ کتاب یا نامه ای از ابوسعید خراز که شاید با قبلی ها یکی باشد;[134] ـ کتاب المناجاة جنید;[135] کتاب تفسیر کلمات بایزید از جنید که در آن شطحیات ابویزید را تفسیر کرده است;[136] ـ کتاب ابوتراب نخشبی;[137] ـ کتاب الوجد ابوسعید احمد بن بشر بن زیاد بن اعرابی;[138] ـ کتابی از ابراهیم خواص;[139] ـ کتاب یا نامه ای که به گمان وی به خط خلدی بوده;[140] ـ کتاب یا نامه ای که به خط جعفر خلدی بوده[141] که شاید با قبلی یکی باشد; ـ نوشته های ابوعلی رودباری;[142] ـ نامه اسحاق مغازلی به بشر بن حارث (ص 259); ـ نامه جنید به ابوبکر کسائی دینوری (ص 311 و 434); ـ نامه عمرو بن عثمان مکی به صوفیه بغداد (ص 305); ـ نامه ابوسعید خراز به ابن عطاء (ص 305); ـ نامه ابوسعید خراز به اهل شام (ص544); ـ نامه جنید به ممشاد دینوری و جواب وی (ص305); ـ نامه شبلی به جنید و جواب وی (ص305); ـ نامه جنید به یحیی بن معاذ (ص434 و رک: ص311) که در کتاب رسائل الجنید هم این نامه آمده است;[143] ـ نامه ابوالحسین نوری به جنید (ص430 و ن."