چکیده:
اصول و فلسفه تعلیم و تربیت یکی از درس های تربیتی مهم و ضروری متقاضیان حرفه دبیری است. در توصیه نامه بین المللی یونسکو، فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان یکی از مواد درسی ضروری آنها لحاظ شده است، اما متقاضیان حرفه معلمی همواره با تردید به اهمیت این درس نگریسته اند. گویی آن را بی ارتباط با حرفه خود می دانند.
این مقاله برای تبیین اهمیت و ضرورت داشتن تفکر و بینش فلسفی برای معلمان، روشنگری های فلسفه و فلسفه تعلیم و تربیت را در حرفه معلمی کنکاش نموده و پیامدهای آموختن مباحث فلسفی را برای معلمان تبیین کرده است. از این رو ابتدا ویژگی های ضروری یک معلم خوب، در یک الگوی چند سطحی پیاز مانند تبیین شده است که این سطوح عبارتند از: رفتارهای معلم، صلاحیت ها، اعتقادها، هویت حرفه ای و رسالت معلم، فلسفه تعلیم و تربیت در اغلب این سطوح دارای رهنمودهایی ارزشمند برای معلمان است. در ادامه مقاله، این رهنمودها، در ارتباط با ویژگی های ضروری یک معلم خوب مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
درس اصول و فلسفه تعلیم و تربیت،یکی از دروس تربیتی الزامی دانشجو-معلمان است،زیرا تحلیل و بررسی ماهیت ویژگیهای ضروری یک معلم خوب نشان میدهد که در بروز رفتارهای معلم در کلاس درس عوامل درونی بسیاری از جمله اعتقادهای او درباره رسالت معلمی،خویشتن،مؤلفههای تعلیم و تربیت و صلاحیتهای او نقش بنیادین دارند(کورتاجین1،2004).
برای تبیین قابلیتهای بالقوه و بالفعل مباحث فلسفهء تعلیم و تربیت در مبانی فکری و عملی دانشجو-معلمان،این مقاله درصدد است تا روشنگریهای فلسفه و فلسفهء تعلیم و تربیت را در نیازمندیهای حرفهء معلمی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد و پیامدهای آموختن مباحث فلسفی را برای معلمان تبیین نماید،تا از این رهگذر،زمینهء درک اهمیت فلسفه تعلیم و تربیت برای آنان روشن شود و آنان ترغیب شوند که بهرهء بیشتری از این مباحث ببرند و در نتیجه زمینهء بهبود عملکرد آنان فراهم شود.
در این مورد نیز فلسفهء تعلیم و تربیت با روشنگری خود به معلم کمک میکند که از دیدگاهش در مورد ماهیت دانش آگاه شود؛تحلیل مفهومی پیشفرض نهفته در آن را تصریح میکند؛مؤلفههای تعلیم و تربیت سازگار با آن را بیان میکند؛مزایا و معایب دیدگاههای گوناگون را روشن میسازد و دیدگاهی جایگزین که مفیدتر و مقبولتر است به وی عرضه کند.
از سویی نیز فلسفهء تعلیم و تربیت اسلامی در منظومه فکری دانشجو-معلمان مروج این اندیشه است که ماهیت انسان و سعادت وی در گرو عمل اوست که میتواند با توجه به اختیار آدمی،عمل رهاییبخش یا اسارتآفرین باشد(باقری،1382).