چکیده:
این نوشتار،برهان جهانشناختی از دیدگاه امام خمینی(ره)را مورد پژوهش قرار میدهد.ابتدا به دیدگاههای مختلف در باب براهین اثبات وجود خدا،سپس وجه نامگذاری این برهان به جهانشناختی اشاره میشود.برهان جهانشناختی خدا را از طریق مقدمات بیانگر حقیقت بسیار کلی و عام در مورد جهان،اثبات میکند و برهان حرکت،برهان علی و برهان وجوب و امکان را میتوان قرائتهای مختلف از این برهان برشمرد.ضمن ارائه مختصر قرائتهای مختلف برهان جهانشناختی از دیدگاه فیلسوفان،سه قرائت از برهان جهانشناختی(برهان امکان،برهان امتن قرآنی و برهان حرکت)از دیدگاه امام خمینی مطرح میشود. اساس این برهان در قرائتهای مختلف،اصل علیت و ابطال سلسله علل تا بینهایت است.برخی متفکران منتقد این برهان،کارآیی،اصل علیت را فقط در حوزهء تجربه دانسته و سلسله علل تا بینهایت را محال ندانستهاند. در این نوشتار،به اشکالات پیرامون این مسئله از دیدگاه امام خمینی(ره)پاسخ داده شده است.نتیجه اینکه اصل علیت،یک اصل بدیهی عقلی است که اطلاق آن در همه ساحتهای هستی رواست و نیز سلسله علل تا بینهایت،تبیین درستی برای وجود اشیا نیست. در پایان،این نکته به اثبات میرسد که برهان جهانشناختی میتواند وجود خدا را به درستی اثبات کند.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که اجسام متحرک و نیز محرک، واسطهاند،برای حرکت آنها به محرکی نیاز است که خود متحرک نباشد و این محرک باید ازلی،جوهر و دارای فعلیت باشد؛زیرا سلسله محرکها نمیتواند تا بینهایت ادامه پیدا کند؛ زیرا اگر پایانی برای سلسله حرکتها نباشد،محرک نخستین در کار نخواهد بود و اگر محرک نخستین نباشد،زنجیره محرکها شروع نمیشود.
(ژیلسون،5731:39-041) 5-قرائت دکارت رنه دکارت،در کتاب تأملات(تأمل سوم)میپرسد: اگر خدایی نباشد،من وجود خود را از چه کسی اخذ کردهام؟ بقای یک جوهر در هر لحظه از تداوم وجودش،به همان قدرت و فعلی احتیاج دارد که برای خلقتش ضروری است؛اما من از داشتن قدرتی که ضامن استمرار وجودم از لحظهای به لحظه دیگر باشد،خبر ندارم،پس من میدانم که وجودم وابسته به موجودی است که متفاوت از خودم هست و چون یک علت باید هماندازه معلولش واقعیت داشته باشد،این علت نهایی باید«موجودی متفکر»باشد که ایده و همه کمالاتی را که من به خدا نسبت میدهم؛دارا باشد.
3-تسلسل علل تا بینهایت گفته شده است اصرار بر اینکه سلسله علل باید به علت اولی منتهی شود،نه تنها سبب وضوح عقلانی آن نمیشود،بلکه عاملی اساسی در پیچیدگی و ابهام آن است؛زیرا این کار به این معناست که موجودی وجود دارد که برای آن تبیینی نمیتوان یافت،اما کسی که معتقد به نامتناهی بودن سلسله علل است،میتواند ادعا کند که هیچ پدیداری در تصور بدون تبیین نیست.
اشکالات فیلسوفان مغربزمین در این باره مطرح و نقد شد و به این نتیجه رسیدیم که اصل علیت یک اصل بدیهی و جاری در همه ساحتهای هستی است و نیز سلسله علل تا بینهایت محال است و برخلاف نظر برخی متفکران غربی،تبیین مناسبی برای وجود اشیا نیست."