خلاصه ماشینی:
"نکتهء بسیار مهم این است که از یاد نبریم نه طرح و دسیسهء نمایشی و نه شخصیتسازی نمایشهای خیابانی هیچ کدام واقعی نبوده،یعنی تقلید و بازنمایی واقعیت نبودند و هیچ گونه واقعیتگرایی در پسزمینه یا بستر آنها وجود نداشت،بلکه همه چیز به نوعی«استعاری»و«نمادین»بود زیرا موقعیت دراماتیک را باید به گونهای ساخته و پرداخته میکردند و نشان میدادند که از نظر سیاسی مسایل کاملا گویا و روشن باشد؛ به عبارت دیگر هنگامی که تودههای مردم نمایش را ببینند،دقیقا مسئله را بفهمند و فورا معنای آن را لمس کنند و دچار اشتباه نشوند؛یعنی با اینگونه استعاره سازیها و نمادپردازی کمک میکردند تماشاگر سریعا همهچیز را بشناسد و دریابد و در تشخیص نیروهای درگیر دچار اشتباه نشود.
این زبان از نظم ریتم و ضرباهنگ بسیار چالاک و پویا است و نظم معنایی در آن اهمیت بهسزایی دارد؛نکتهء اساسی این است که این زبان از هرنظر«کاربردی»است و به منظور ارتباط با تودههای مردم است که به کار گرفته میشود و نه برای جلبتوجه«خواص»!زیرا این زبان قبل از هرچیز از مصالح بیداری فرهنگی-سیاسی اقشار مردم است و ربطی به دل مشغولیهای بزرگان ندارد؛بنابراین هنگامی که مجریان نمایش خیابانی به سوی مردم میروند،ناگزیرند از همان جنس زبان مردم و به نحوی«شفاف»سود ببرند تا امکان تفاهم و ارتباط را از همان آغاز به وجود آوردهاند؛بنابراین ناچار باید بر«ابعاد شیرین»زبان آنها تکیه کنند و از طریق بازی با اصوات و ضرباهنگ زیبای آن،جذابیتهای همین زبان را حتی برای خود تودههای مردم آشکار کنند؛بنابراین در طول سالیان دراز اجرای نمایش خیابانی،اگرچه متنها هیچگاه دارای شاخصههای ادبی ارزندهای نبودهاند،همواره از نظرگاه زبانشناسی بر آن تأکید شده است."